آیا رؤیای یک کسب و کار در سر دارید و میخواهید آن را به واقعیت تبدیل کنید؟ قبل از شروع این ماجراجویی و وارد میدان رقابت شدن، باید به چند نکتهی کلیدی دقت کنید. پیشرفت کسب و کار با علاقه و اشتیاق میسر نمیشود، در دنیای پر از چالش کسب و کار نباید قصر رؤیاهایتان را بر اساس علایق خود بنا کنید، چون خطر ویرانی هرلحظه آن را تهدید میکند. اگر به دنبال چگونگی ساختن قصری باشکوه و زببا هستید، در مقاله امروز زومیت که از زبان یک کارآفرین آمریکایی بیانشده است، با ما همراه باشید.
همراهی با هزاران کارآفرین در طول ۴۵ سال گذشته و گرفتن راهنمایی از آنها برای من بسیار جالب بوده است، مخصوصاً جاهایی که شاهد تغییر در ایدئولوژی بودهام. اکثر ما درک درستی از انقلاب تکنولوژی که تمام استارتاپها را در دو دهه اخیر درگیر خود کرده است، داریم. همین شرایط برای کارآفرینهای شرکتهای جدید هم صدق میکند.
امروزه «اشتیاق و علاقه فردی» بهعنوان یک توجیه برای راهاندازی کسب و کار ها استفاده میشود. من انگیزه زیادی برای به واقعیت تبدیل کردن علاقههایم دارم و هرروز آنها را جلوی چشم خود میبینیم. بله این صحبتها درست است ولی باید در نظر داشته باشیم که مهم نیست چقدر شما در مورد راهاندازی کسب و کار خود اشتیاق دارید، آن کسب و کار باید بتواند درآمدزایی داشته باشد تا صورتحسابهای شما پرداخت شوند. چیزی که من از تجربه چندین ساله خود درباره کسب و کار های مختلف دریافتهام، این بوده است که صرفاً اشتیاق و علاقه داشتن به یک کسب و کار نباید تنها دلیل راهاندازی و تلاش کردن برای گسترش آن باشد؛ چون علایق قادر به پرداخت هزینهی زندگی تیم کاری شما نیستند، آنها فقط میتوانند نقش یک شتابدهنده را برای شما و تیم کاریتان بازی کنند.
به هر حال چیزی که قادر به پرداخت قبض برق شماست، درآمدزایی نام دارد. همه از خود میپرسند که باید یک شرکت را بر پایه علاقه خود بنا کنند یا بر پایه درآمدزایی و پول آن؟ صدالبته آن جواب سختتر مدنظر من است، درآمدزایی! البته آنگونه که شما فکر میکنید هم سخت نیست.
امروزه هر کارآفرین تازهکاری که وارد دنیای پرماجرای کسب و کار میشود بر اساس علاقه شرکت رویایی خود را راهاندازی میکند و گاهی اوقات مسئله درآمدزایی را هم مدنظر میگیرد، خب چه اتفاقی درنهایت برای استارتاپ او و استارتاپهای مشابه میافتد؟ جالب است بدانید که باوجود انگیزهی زیاد در کارآفرینها، آمار شکست کسب و کارهای کوچک در طی چند دهه گذشته بدون تغییر مانده است. پس انگیزه آنقدرها هم برای موفقیت کسب و کار شما تأثیرگذار نیست. برای ماندن در رقابت باید یک پایهی محکم برای کسب و کار خود بنا کنید.
هنگامیکه تصمیم به ساخت یک شرکت میگرفتم، همیشه احساس میکردم که انگیزه و اشتیاق یک بخش اساسی طراحی و راهاندازی کسب و کار رؤیایی من خواهد بود. فکر میکردم که چشمانداز، هدف و حتی مأموریت باید بر اساس اشتیاق و علاقهی من تعیین شوند، ولی حقیقت چیز دیگری بود. در راهاندازی یک کسب و کار باید به یک نکتهی بسیار مهم توجه داشته باشید، شما کسب و کار خود را به چه دلیل راهاندازی کردهاید؟ چه کسی قرار است از محصول یا خدمات شما استفاده کند؟ درست حدس زدید، مشتری کسی است که باید به کسب و کار و هدف شما علاقهمند باشد، چون رضایت مشتری باعث ماندگاری و موفقیت شما میشود. نباید روی علاقهی خود تعصب داشته باشید و دیگران را نادیده بگیرید، چون تصمیمگیرندهی نهایی فرد دیگری است. به عنوان مثال کمک به یتیمان و کاهش تولید کربن ازجمله مواردی هستند که برای بسیاری از مردم اهمیت دارند ولی بشردوستی در یک نقطهی مالی خاص متوقف میشود و حدی دارد.
حرفهای من را باور نمیکنید؟ نگاهی به پارکینگ خودروها بیندازید
ما میدانیم که وسایل نقلیه از سوختهای فسیلی استفاده میکنند و باعث ایجاد آلایندگی در هوا میشوند، بااینحال بازهم از آنها استفاده میکنیم. دلیل این کار راحتتر بودن حملونقل و صرفهجویی در زمان است. در همین حال ما میدانیم که قند موجود در رژیم غذایی باعث میشود تا مشکلات زیادی برای بدن ما رخ دهد ولی بازهم از چایی شیرین صبحگاهی خود نمیگذریم.
اشتیاق میتواند برای شما نقش سوخت را ایفا کند؛ ولی آیا این سوخت میتواند باعث شود تا شما یک کسب و کار پایدار برای مشتریان خود ایجاد کنید؟ با این حال شما میتوانید کسب و کار خود را با توجه به نیازهای جامعه راهاندازی کنید، ولی در مورد این نیازها با خود کمی صادق باشید، این نیازها واقعاً نیاز جامعه هستند یا نیازهای شما؟
من در طول زندگی کاری خود رستورانهای شکستخوردهای را دیدهام که بنیانگذار آن یک سرآشپز حرفهای بوده است. کسب و کارهای آنلاینی را دیدهام که با یک سرمایه اولیه توانستند خود را در بازار بالا بکشند ولی به دلیل عدم توانایی در تولید درآمد کافی، در قبرستان کسب و کارها دفن شدند.
اگر میخواهید اشتیاق خود را دنبال کنید، من جلوی شمارا نمیگیرم، ولی به این نکته توجه کنید که آیا مشتری هم همین اشتیاق را نسبت به محصول یا خدمات شما دارد؟ آیا او حاضر است برای آن محصول هزینهای پرداخت کند؟
اگر میخواهید بهعنوان یک کارآفرین ارزشآفرین علاقه خود را دنبال کنید و کسب و کاری راهاندازی کنید که محصول آن موردنیاز جامعه باشد و بازار هدف حاضر به پرداخت هزینه برای محصولش باشد، پس اشتیاق و علاقه شما سودآور خواهد بود و کسب و کاری را به وجود خواهید آورد که توانایی رقابت در بازار را خواهد داشت. اگر اشتیاق شما نسبت به محصولتان همان اشتیاق مشتری به آن محصول است، پس راهتان درست انتخاب شده است. کسب و کار خود را بهگونهای راهاندازی کنید که اشتیاق شمارا تعریف کند و روزبهروز بخش بیشتری از مشتریان را تحت تأثیر این اشتیاق و علاقه قرار دهد.
اگر در این موردنظری داشتید، لطفا آن را با ما به اشتراک بگذارید.