فناوری زنجیرهی بلوکی که قدرت خود را از گرههای کامپیوترهای peer-to-peer (همتابههمتا) در سراسر دنیا میگیرد، در حال رشد است. با توجه به این رشد آیا میتوان انتظار داشت که اپلیکیشنهای سرگرمی غیر متمرکزی که روی زنجیرهی بلوکی ساخته شدهاند، جایگزین سرویسهای استریم مثل نتفلیکس یا آمازون شوند و مرگ نهایی کابل را رقم بزنند؟
استودیوهای تولید ویدیو تا به حال اختلالات زیادی به خود دیدهاند. وبسایتهایی مثل یوتیوب و توییچ بازار بزرگی برای محتوای تولیدشده توسط کاربران بهوجود آوردهاند و تقریبا شبکههای کابلی و استودیوها را بهعنوان خالق واحد محتویات ویدیویی بازار کنار زدهاند. با این حال و با وجود پیدایش چنین وبسایتهای بزرگی، هنوز اکثر محتوای سرگرمکننده امروزی از طریق مدلهای متمرکز بیرون میآید.
استودیوها و شبکهها (که اکنون شامل استریمکنندههایی مثل نتفلیکس و آمازون میشوند) سرمایهی مورد نیاز برای توسعهی این محتویات را فراهم میکنند و محتویات شیوهای منظم را برای توزیع دنبال میکنند؛ از استودیو به کاربر از طریق یکی از کانالهای از پیش تعریفشده: کابل- رسانه- موبایل- وبسایت.
زنجیرهی بلوکی قدرت این را دارد که اساس صنعت سرگرمی را مختل کند؛ چرا که مدل توزیع محتوای آن مدل کاملا جدید و غیر متمرکز است. در یک زنجیرهی بلوکی، تمام کامپیوترهای جهان در یک شبکه همتابههمتا و با یکدیگر کار میکنند تا برخی از وظایف را انجام دهند و سرور یا قدرتی مرکزی در آن وجود ندارد.
امروزه نتفلیکس و کابل هنوز به ایدهی تجمع و توزیع متمرکز متکی هستند. سازندگان محتوا باید از تعدادی دروازه عبور کنند و قراردادهایی تجاری با شبکه داشته باشند. این شبکه سپس محتوارا وارد سرور میکند و آن را ازطریق کابل هممحور یا مستقیما از طریق اینترنت (با استفاده از شبکههای تحویل محتویات مثل آکامای یا آمازون کلودفرانت) روی ایر توزیع میکند. تصمیمگیری درمورد اینکه چه محتوایی و چهزمانی ارائه شود و همچنین قیمت و مسیر توزیع هنوز بسیار اختصاصی و سلسله مراتبی است.
در دنیای غیر متمرکز، هیچ وبسایت یا مقام منحصربهفردی وجود ندارد که بگوید چه محتوایی باید توزیع شود و اینکه این محتوا باید چگونه و طی چه مسیری به مقصد برسد؛ هیچ وبسایتی قادر نیست محتوای خاصی را مسدود کند؛ هزاران کامپیوتر در سراسر دنیا با استفاده از اپلیکیشنهای غیر متمرکز برای سرگرمی (چه ازنوع استریم زنده و چه ویدیوی درخواستی) بهعنوان پخشکنندههای یک شبکهی مش کار میکنند که اصلا سلسله مراتبی نیست. این گرههای عظیم، مشکل مرحلهی نهایی رسیدن محتوا به دست کاربران را بهوسیلهی فرستادن سیگنالها به کامپیوترهای نزدیک به هم (از نظر جغرافیایی) حل میکنند. این کار برای کشورهایی که حضور چندانی در شبکههای توزیع محتویات فعلی ندارند، بسیار مؤثر است.
تعدادی از پروژههای ارزهای رمزپایهی جدید بهتازگی ظهور کردهاند که یا از زنجیرههای بلوکی موجود یا از زنجیرهی بلوکی کاملا جدید بهعنوان زیرساختی برای استریم ویدیوهای غیر متمرکز استفاده میکنند. برخی از این زنجیرههای بلوکی برای فشردهسازی محتوا بهینه شدهاند تا آن را موجود کنند و دردسترس قرار دهند، مثلا لیوپی که روی زنجیره بلوکی استریم یا ویولی که روی اتریوم ساخته شده است. برخی از توکنها هم در سطح یک اپلیکیشن برای استریمکنندهها و نمونههای تأثیرگذارند؛ مثل استریم توکن و PROPS که هر دو روی اتریوم هستند. واقعیت مجازی اسپکتیو روی مدل تبلیغاتی متمرکز است و سعی میکند که سازندگان محتوا قسمت زیادی از این مدل را بر عهده بگیرند؛ مخصوصا در قبال محتوای واقعیت مجازی. LBRY و Theta Labs زنجیرههای بلوکی و پروتکلهای جدیدی برای پشتیبانی از اپلیکیشنهای غیر متمرکز شخص ثالث برای سرگرمی، ورزشهای الکترونیک (بااستفاده از بازیهای ویدیویی) و سایر موارد میسازند.
این پروژههای زنجیرهی بلوکی میتوانند کاملا دنیای توزیع را متحول کنند و از طرفی، از آنجایی که به معماری متمرکز نیازی ندارد، میتوانند نتفلیکس را مختل و کانالهای کابلی را کاملا منسوخ کنند. یک کانال چیست؟ آیا چیزی بهجز ارائهی اجباری محتوای خاص از طریق شبکهی توزیع خوب تعریفشده است؟
در اینجا به چند راهی که ممکن است یک زنجیرهی بلوکی غیر متمرکز کامل متکی به شبکهی سرگرمی، این صنعت را مختل کند، میپردازیم:
- آزاد کردن سازندگان محتوا: سازندگان محتوا میتوانند نمایشهایی بسازند و این نمایشها را فورا روی یک پلتفرم غیر متمرکز در دسترس قرار دهند. در واقع دیگر نیازی نیست که به استودیو برویم یا به نتفلیکس متکی باشیم. هیچ کنترلکنندهای هم وجود ندارد که محتویات سازندگان را تأیید یا رد صلاحیت کند.
- کانالهای جدید: کانالهای جدید وارد دنیایی غیر متمرکز میشوند. شما میتوانید کانالهای ورزشهای الکترونیک، اتفاقات زنده، فانتزی، علمی-تخیلی، اخبار و سایر موارد را مشاهده کنید. هرکسی میتواند این کانالها بسازد و بقیه را عضو کند.
- تبلیغ کردن و محتوای مجانی: محتوای مجانی میتواند سیستم مدل تبلیغاتی سنتی تلویزیون (که یوتیوب هم دارد همین کار میکند) را با استفاده از توکنهایی در این شبکهها مختل کند. این پروژههای ویدیویی زنجیرهی بلوکی جدید معمولا از سکه یا توکن برای کسانی که میخواهند در این کانالهای غیر متمرکز تبلیغ کنند، استفاده میکنند. در این کانالهای غیر متمرکز میتوان شخص واسطه را حذف کرد تا سکهها مستقیما به سازندهی محتوا برسد و سودی از آنها به شخص واسطه نرسد (فراری بزرگ از واسطههای امروزی که مقدار زیادی از سود را برای خود برمیدارند.)
- محتوای پولی: همانطور که در مدلهای اشتراک یا سرگرمی، بینندهها حق اشتراک پرداخت میکنند، در این مدل هم بینندهها میتوانند با استفاده از توکنهای جدید ارائهشده توسط شبکههای محتوای غیر متمرکز، حق اشتراک کانالهایی خاص یا سازندهی محتوای خاص را پرداخت کنند. این کار میتواند جایگزین تقاضای درخواستی ازطریق کابل شود و به بینندهها حق انتخاب بیشماری برای دیدن محتوای درخواستی بدهد. HBO و سایر شبکههای اشتراکی اخیرا اپلیکیشنهای خودشان را عرضه کردهاند و شما نیازی به اشتراک کابلی برای تماشای آنها ندارید. چیزی که ممکن است درآینده شبیه به HBO عمل کند؛ شبکهی کاملا غیر متمرکزی که اصلا نیازی به کابل نخواهد داشت.
چه نتیجهای میتوان گرفت؟
تغییرات در فناوری همیشه بر صنعت سرگرمی تأثیرگذار بوده است. اینترنت راههای جدیدی در مورد محتوا به وجود آورده؛ ولی ساخت و توزیع برنامههای باکیفیت هنوز تا حد زیادی در دستان تعداد محدودی از افراد، استودیوها، شبکههای تلویزیونی، ارائهدهندگان کابل و امثال نتفلیکس است. این امر وعدهای نبود که اینترنت درمورد دموکراتیزه کردن محتوا داده بود.
فناوری زنجیرهی بلوکی توانایی این را دارد که اساس صنعت سرگرمی را با درهم شکستن این تکقطبی بودن، مختل و شبکهی همتابههمتا را جایگزین شبکه متمرکز این صنعت کند. بسیاری از این پروژهها در اواخر سال ۲۰۱۸ وارد کار خواهند شد و میتوانیم انتظار داشته باشیم که رشد سریع بازیگردانان جدیدی را در سالهای ۲۰۱۹ ، ۲۰۲۰ شاهد باشیم. همانطور که نتفلیکس چندسالی طول کشید تا جایگزین بلاکباستر و فروشگاه کرایهی ویدیو شود، چندین سال هم طول میکشد تا شیوهی جدید غیر متمرکز به قدرت اصلی این صنعت تبدیل شود. دههی ۲۰۲۰، دههی حضور زنجیرهی بلوکی درعرصه سرگرمی خواهد بود.