نسل جوان تعاریف رهبری کسب‌وکار را دگرگون می‌کنند

علمی

نسل هزاره (نسلی که در جهان با نام نسل Y نیز شناخته می‌شود و در بازه‌ی حدودی دهه‌ی ۱۳۶۰ تا ابتدای ۱۳۸۰ شمسی به دنیا آمده است)، تا کمتر از دو سال دیگر به بزرگترین دسته‌بندی سنی کسب‌وکار در جهان تبدیل خواهد شد. این نسل در حال حاضر تغییراتی اساسی در دنیای تجارت ایجاد کرده است. بعلاوه با افزایش بازنشستگی‌های نسل‌های قبلی، نسل جوان در حال تبدیل شدن به مدیران و رهبران کسب‌وکار هستند.

تغییرات نسل جوان در سبک رهبری

کارشناسان معتقدند رفتارهای نسل جوان تفاوت‌هایی اساسی با پدران و مادرانشان دارد و حضور این نسل در جایگاه‌های رهبری، بسیاری از اصول آن را تغییر خواهد داد. یکی از این اصول، نحوه‌ی نگرش ما به رهبری است. در قدم اول، رهبری اقتدارگرا منسوخ شده و به مرور، رهبری حمایتی و مشارکتی جایگرین آن خواهد شد. در این بحث، سبک رهبری هدایت‌گر در مقابل دستوردهنده در حال رشد است.

دورانی که مدیران شرکت‌ها در نقش دیکتاتور ظاهر می‌شدند و جدا از کارمندان در گوشه‌ای از شرکت به امر و نهی می‌پرداختند در حال منسوخ شدن است. نسل جوان کنونی حتی تعریف رئیس را نیز از مدیریت کسب و کار حذف کرده و اصطلاح رهبر را برای این پست سازمانی ترجیح می‌دهد.

علاوه بر تعاریف، نحوه‌ی ارتباط برقرار کردن و مشارکت واحدهای مختلف سازمانی نیز در حال تغییر است. نسل هزاره بر این باور است که تمامی واحدها و سلسله‌مراتب سازمانی باید به راحتی با هم ارتباط برقرار کنند و در جریان روند امور قرار بگیرند. آنها این سبک از ارتباط را باعث ایجاد اعتماد، وفاداری و تعهد در کارمندان می‌دانند.

Millennial Entrepreneurs

نسل جوان در جایگاه رهبری، ارزش زیادی برای محیط کار باز بدون اهمیت دادن به سلسله مراتب سنتی قائل است. آنها محیط‌های مشارکتی را ترجیح می‌دهند که هر کس در آن (صرف‌نظر از موقعیت شغلی) حق و امکان اظهار نظر دارد. این موارد نشان می‌دهد که رهبری نسل جوان اهمیت زیادی برای همکاری قائل است. این رهبران جدید پیش از هر تصمیمی با همکاران، مدیران بالا و پایین‌دستی،‌ هیئت مشاور و منتورهای خود مشورت می‌کنند. آنها شبکه‌ای همیشه در دسترس دارند که برای هر سوال یا چالش کسب‌وکار به آن رجوع می‌کنند.

ترییت رهبران جوان

موارد گفته شده نشان داد که رهبری توسط این نسل جدید، امیدواری برای پیشرفت هرچه بیشتر شرکت‌ها در فضای مدرن کسب‌وکار را بیشتر می‌کند. حال این سوال ایجاد می‌شود که شرکت‌ها چگونه می‌توانند کارمندان و مدیران جوان را برای تصدی پست رهبری تربیت کنند؟ پاسخ ساده‌ی این سوال مانند هر راهکار دیگر برای نسل جوان در آموزش نهفته است.

هر فرصت ساده در شرکت‌ها می‌تواند به موقعیتی برای آموزش تبدیل شود. باید از فرصت‌های کوچک رهبری و مدیریت شروع کرد و در صورت موفقیت این افراد، به مرور مسئولیت‌های بزرگتر را به آنها واگذار کرد. نکته‌ی مهم این که نسل جوان بیش از هر نسل دیگر به راهنمایی نیاز دارد. البته قطعا با حمایت کافی از این افراد می‌توان آنها را به باارزش‌ترین کارمندان شرکت تبدیل کرد.

یکی از نکات مهم در مدیریت و رهبری نسل جوان، شفاف‌سازی است. البته این بدان معنا نیست که تمامی اسرار شرکت‌ (که در حوزه‌ی دسترسی آنها نیست) را با آنها در میان بگذارید. بلکه می‌توانید مسیر رسیدن به اعتبار لازم برای دسترسی به این اسرار را برای آنها روشن کنید. به بیان دیگر باید اهدافی قابل اندازه‌گیری برای آنها مشخص کنید و مسئولیت‌ رسیدن به این اهداف را بر دوش این افراد قرار دهید. در تعریف ساده این نسل تمایل دارد کاری قابل توجه و تاثیرگذار انجام دهد. با محول کردن وظایفی در جهت پیشرفت شرکت و تاثیرگذاری در چشم‌اندازهای بزرگتر، می‌توانید ارزش کار را به آنها نشان دهید.

Millennial Entrepreneurs

یکی از چالش‌های اساسی مدیران برای تربیت رهبران نسل جوان، نگه داشتن طولانی‌مدت آنها در شرکت است. این نسل، شغل را به دید مکانی برای یادگیری در نظر می‌گیرد و به جای پایداری در شغل، به دنبال فرصت‌های بیشتر است. یکی از راه‌های تشویق این افراد به تفکر بلندمدت، فراهم کردن فرصت‌های یادگیری در داخل سازمان است. یکی از راهکارهای ملموس در این بخش، یادگیری از نسل جوان در ازای آموزش تجربیات نسل‌های پیشین است. این راهکار نه تنها به پرورش مهارت‌های رهبری کمک می‌کند، بلکه منبعی قابل اتکا و مشاوری قابل اعتماد را در اختیار آنها قرار می‌دهد که در مواقع لزوم می‌توانند به او مراجعه کنند.

در این مرحله با تناقضی عجیب در نسل جوان روبرو می‌شویم. آنها پارادوکسی از تمایل به استقلال و آموزش دیدن هستند. بعلاوه در اکثر اوقات این افراد تمایل خود به یادگیری را بروز نمی‌دهند. آنها تمایل دارند که خود را به رهبران و نسل قبلی ثابت کنند. به همین دلیل در اکثر مواقع در صورت نیاز به راهنمایی از ابراز کردن آن خودداری می‌کنند. دلیل این رفتار نیز ترس از تصور دیگران در مورد عدم توانایی آنها است.

راهکار مناسب برای این چالش، ایجاد اعتدال بین شرایط آموزشی و موقعیت‌های استفلال نسل هزاره است. فراموش نکنید که این نسل همواره به دنبال چالش است. آنها وقتی اعتماد شما را حس کنند و به این نتیجه برسند که از طرف تیم مدیریتی حمایت می‌شوند، قطعا عملکردی فوق‌العاده خواهند داشت.

در نهایت به این نکته می‌رسیم که رهبری در حال تبدیل شدن به پدیده‌ای انسانی‌تر است. به بیان دیگر افراد نقش‌های مهم‌تری در تصمیم‌‌گیری شرکت‌ها خواند داشت. از طرفی محیط‌های کاری مشارکتی و متنوع‌تر در حال گسترش هستند. نسل هزاره دیگر سبک کاری ۸ تا ۵ را نمی‌پذیرد. آنها کارمندانی نیستند که به محیط کار بیایند، وظایفشان را انجام دهند و بدون هیچ تاثیری روی پیشرفت کلی شرکت، آن را ترک کنند. طبیعتا این دیدگاه در رهبران این نسل نیز وجود خواهد داشت. به تعریف ساده، نسل هزاره و نسلی بعدی (نسل Z که به مرور در حال ورود به بازار کار هستند)، سبک کسب‌وکار را در تمام نقاط جهان تغییر خواهند داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *