بحران‌های اقتصادی و مواردی که کارآفرینان باید مد نظر داشته باشند

علمی

رشد اقتصادی سریع، افزایش ارزش کلی بازار، افزایش یا کاهش شدید قیمت‌ها و مواردی از این دست، علائمی از بحران‌های اقتصادی پیش رو در دنیای تجارت هستند. اگرچه مشاهده‌ی این موارد به‌معنای نیاز به اقدام فوری نیست؛ اما کارآفرینان به‌عنوان بازیگران مهم این صحنه، باید برنامه‌ای از پیش آماده برای این پدیده‌ها داشته باشند.

علاوه بر کارآفرینان، کارمندان استارتاپ‌ها و سرمایه‌گذاران نیز تحت تأثیر بحران‌های اقتصادی قرار می‌گیرند و هر کدام، وظیفه و برنامه‌ای مخصوص به خود دارند. سرمایه‌گذاران انتخاب‌هایی کاملا مشخص دارند: فروش سهام و پیشگیری از زیان بیشتر، حفظ سهام به امید بازگشت بازار به روزهای اوج یا خرید بیشتر سهام در صورتی که تحلیل‌ها خبر از رشد آتی بازار بدهند. در هریک از این انتخا‌ب‌ها، سود و زیان سرمایه‌گذاران تنها مادی خواهد بود و صرف‌ نظر از دشواری انتخاب، گزینه‌ها کاملا روشن هستند.

اما مسیر برای کارآفرینان و کارمندان آن‌ها به این سادگی نیست. تصور کنید که نه‌تنها پول بلکه تمام انرژی، اعتقاد و زمان خود را روی یک پروژه هزینه کرده باشید. وقتی شما سال‌های ارزشمندی از زندگی خود را روی یک کسب‌وکار هزینه کنید، تغییرات در ابعاد بزرگ مالی و اقتصادی، مسیری دشوار پیش رویتان قرار خواهد داد. در این حالت نه‌تنها نتایج مالی و اقتصادی، بلکه شرایط خود، خانواده و اطرافیان را نیز باید مد نظر قرار دهید.

بحران مالی

برای بحران آماده باشید

پیتر ونهام، نویسنده‌ی مجله‌ی کسب‌وکار هاروارد، معتقد است بحران مالی بعدی، کارآفرینان استارتاپ‌ها و کارمندانشان را با سه سؤال اصلی روبه‌رو می‌کند. سؤالاتی که پاسخ آن‌ها، ماندن یا ترک استارتاپ را بررسی می‌کند:

۱- در مرحله‌ی اول این سؤال مطرح می‌شود که حاضرید چه مقدار تلاش اضافه روی کارتان خرج کنید؟ باید بدانید که با پیش آمدن بحران اقتصادی، تمامی تلاش‌های قبلی شما به‌نوعی بی‌معنا می‌شوند و باید تلاش‌های مضاعفی برای بازگشتن به مسیر اصلی داشته باشید.

۲- پول نقد یا به تعریفی بهتر پس‌انداز خود را چگونه هزینه خواهید کرد؟ قطعا باید برای این زمان پس‌اندازی داشته باشید و در وقوع بحران، تصمیم شما به چگونگی هزینه کردن یا سرمایه‌گذاری جدید با این پول، بسیار مهم خواهد بود. چرا که از طرفی با بحران مالی و نیاز به پول مواجه خواهید بود و از طرف دیگر سرمایه‌گذاری‌های آتی، آینده‌ی روشنی در پیش نخواهند داشت.

۳- در مرحله‌ی آخر باید به مدل کسب‌وکار خود دقت کنید. سؤال اصلی این است که آیا استارتاپ شما پیش از بحران سوددهی داشته است؟ اگر پاسخ مثبت است، می‌توان در طول وقوع بحران و پس از آن نیز به سوددهی امید داشت. اما اگر تاکنون درآمد و سود مناسبی از کسب‌وکار نوپایتان نداشته‌اید، بحران اقتصادی و سال‌های پس از آن، قطعا شرایط را برای شما دشوارتر خواهد کرد.

در نظر گرفتن این سؤال‌ها، به کارآفرینان و کارمندانشان کمک می‌کند که سریع‌تر و بهتر به جمع‌بندی برسند. آمادگی داشتن با پاسخ به این سؤال‌ها، بسیار بهتر از شوکه شدن با بحران اقتصادی است.

بحران مالی

تجربیات دیگران

ونهام کتابی با عنوان «قبل از اینکه مدیر عامل باشم» دارد که برای تألیف آن، با بسیاری از مدیران و کارآفرینان مصاحبه کرده است. او تمرکز مصاحبه‌ی خود را روی بحران سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ استارتاپ‌ها معروف به «بحران دات کام» گذاشته است. همان‌طور که از عنوان کتاب برمی‌آید، افرادی که با ونهام مصاحبه کرده‌اند در سال‌های بعد به مدیرعامل شرکت‌های موفق تبدیل شده‌اند: یکی از آن‌ها مدیر اجرای Infosys است، دیگری در The Weather Company مدیرعامل است و مدیر سوم، استارتاپ موفق Plumbee را اداره می‌کند.

نکته‌ی مشترک میان این افراد این است که در زمان بحران دات‌کام، آینده‌ی شرکت‌های آن‌ها و همچنین چشم‌انداز خودشان از آینده کاملا مبهم بوده است.

بحران دات‌کام، بحرانی جهانی بود که شرکت‌های متنوع از سرتاسر جهان را تحت تأثیر قرار داد. به‌عنوان مثال مؤسس شرکت هندی اینفوسیس، از افت ارزش سهامش به مقدار ۹۰ درصد در خلال سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ می‌گوید. دیوید کنی، مدیرعامل وقت شرکت Digitas (شرکت تبلیغات اینترنتی) می‌گوید در آن سال از یک میلیونر (روی کاغذ) به فردی تبدیل شد که به‌سختی شرکتش را سر پا نگه داشت. مدیرعامل CyGaNet نیز می‌گوید با رسیدن بحران به آمریکا، روند مقیاس‌پذیری استارتاپش به‌کلی متوقف شده است.

 همه‌ی این مدیران تصمیم گرفتند که در برابر بحران ایجادشده مقاومت کنند و با آن روبه‌رو شوند. وقتی به سؤالات گفته‌شده در بالا دقت کنیم، دلیل مقاومت این افراد را متوجه می‌شویم.

بحران مالی

تلاش اضافه

رف کیوسترمانس، مدیرعامل CyGaNet، نمونه‌ای از فردی است که سؤال اول را به‌خوبی متوجه شده و پاسخی برای آن داشته است. شرکت او در آن زمان در ابتدای راه بود و علاوه بر مسیر طولانی پیش رو، شانس شکست و از بین بردن سرمایه‌ی سرمایه‌گذاران را نیز داشت. او احساس کرد که ماندن در شرکت و هزینه‌ی وقت و زندگی برای آن ارزش دارد.

دلیل اول ماندن رف در استارتاپش، محدود بودن گزینه‌های خروج بود. او از دانشگاه انصراف داده بود و تجربیات شعلی قبلی‌اش نیز مفید نبودند. علاوه بر آن او در ابتدای دهه‌ی ۲۰ سالگی بود و هنوز انرژی زیادی برای صرف کردن در استارتاپ داشت. در واقع او زمانی را که دیگران به تحصیل و تفریح می‌پرداختند، در کسب‌وکار سپری می‌کرد و هنوز در ابتدای مسیر بود. در نهایت رف تصمیم گرفت در شرکتش بماند و بهترین نتیجه‌ها را از آن طلب کند.

اجرای تصمیم رف برای او و شریکش بسیار دشوار بود. آن‌ها در شرایط بسیار بدی فعالیت می‌کردند؛ اما کار زیاد، خلاقیت و کمی شانس، آن‌ها را به‌نوعی از بحران خارج کرد. البته در نهایت رف شرکتش را فروخت تا سرمایه‌ی سهام‌داران را با کمترین زیان به آن‌ها بازگرداند؛ اما او معتقد است تلاش آن‌ها از شکست‌های بیشتر جلوگیری کرده و در نهایت، درسی مهم آموخته‌اند که در موفقیت‌های بعدی مفید واقع شده است.

البته همه‌ی کارآفرینان و کارمندان استارتاپ تصمیمات مشابه نخواهند داشت. برای اکثر مردم هزینه کردن وقت و خانواده برای نجات شرکت دشوار است. باید واقع‌بین باشید و بدانید که هزینه کردن پول، آسیبی کمتر از هزینه کردن زمان و جوانی دارد. وقتی هزینه‌های معنوی در کاری خرج شوند و بازخورد نداشته باشند، شکست کاملا سخت‌تر خواهد شد. به‌هرحال در زمان تصمیم‌گیری برای ماندن یا ترک یک استارتاپ در زمان بحران، هزینه‌های معنوی مورد نیاز را نیز در نظر داشته باشید.

بحران مالی

قابلیت تأمین سرمایه جدید

نکته‌ی دوم بررسی پس‌انداز در دسترس یا سرمایه‌های قابل تأمین در زمان بحران است. در قدم اول به این سؤال پاسخ دهید که امنیت مالی شما در زندگی شخصی و خانه چگونه خواهد بود. اگر به پس‌انداز مناسبی دسترسی داشته باشید، حاضرید چه مقدار از آن را در کاری که آینده‌ای کاملا مبهم دارد هزینه کنید؟

برای این موضوع، داستان دیوید کنی و استارتاپ Digitas، مناسب است. او که در زمان بحران در میانه‌ی ۳۰ سالگی و دارای دو فرزند بود، پشتیبانی مالی مناسبی در خانه داشت. همسر کنی هزینه‌های خانه را با پس‌اندازش بر عهده گرفت. در مورد سرمایه‌ی استارتاپ نیز آن‌ها به‌تازگی عرضه‌ی عمومی سهام داشتند و پول مناسبی به شرکت واریز شده بود. پس کنی زمانی تصمیم به ماندن در کسب‌وکارش گرفت که امنیت مالی مناسبی داشت.

البته ساختار مناسب هزینه کردن در شرکت کنی نیز در این مورد بی‌تأثیر نبود. برخی اوقات شرکت‌های سرمایه‌ی مناسبی دریافت می‌کنند؛ اما این پول را نادرست هزینه می‌کنند یا در زمان بحران تمام آن را از دست می‌دهند. در این شرایط جذب پول بیشتر با دریافت وام یا هزینه کردن از پس‌انداز شخصی پیشنهاد نمی‌شود و بهتر است کسب‌وکار را ترک کنید.

نکته‌ی مهم دیگر در داستان کنی این است که او به آینده‌ی شرکتش امید زیادی داشت. او معتقد بود اگر شرکت از این بحران سالم بیرون بیاید، به یکی از بازیگران اصلی صنعت بازاریابی دیجیتال تبدیل خواهد شد. از طرفی رشد قبلی آن‌ها نیز بیانگر پتانسیل بالا برای خروج از بحران بود.

در نهایت باید دشواری‌ها و زمان‌های دشوار کنی در حفظ شرکت را نیز در نظر داشت. او برخی کارمندان را خلاف میلش اخراج کرد و با افزایش وظایف خود، از هر فرصتی برای کسب در‌آمد شرکت استفاده کرد. کنی از زمان زندگی شخصی خود نیز هزینه کرد تا این که بالاخره شرکتش را از بحران نجات داد. در نهایت او شرکتش را در سال ۲۰۰۶ به مبلغ ۱.۳ میلیارد دلار فروخت و درآمد مناسبی از این فروش کسب کرد.

پول

مدل کسب و کار

سؤال پایانی این مورد را در نظر می‌گیرد که آیا مدل کسب و کار شما تاکنون خود را ثابت کرده است. اگر تا پیش از بحران، نشانه‌های از موفقیت مدل مشاهده نکرده‌اید، بهتر است کسب‌وکار خود را شکست‌خورده بدانید. در مقابل اگر مدلی یکپارچه، کامل و پایدار دارید که نشانه‌های اولیه از تضمین موفقیت را دارد، با خیال راحت به تلاش و از خودگذشتگی بیشتر برای آن ادامه دهید.

کریس گاپالاکریشنان، مدیر عامل اینفوسیس، مثالی مناسب در این زمینه است. خطر بحران برای کسب‌وکار او، خارج شدن از میدان رقابت نبود؛ بلکه کریس باید از آنچه در طول سالیان ساخته بود دفاع می‌کرد و چالش اصلی، حفظ هویت شخصی‌اش بود که در طول سال‌ها فعالیت ساخته شده بود. به‌هرحال شرکت او سابقه‌ای ۲۰ ساله در زمینه‌ی برون‌سپاری آی‌تی در هند داشت؛ اما بحران ایجادشده، کاهش ارزش ۹۰ درصدی سهام را به‌ دنبال داشت و خسارتی جدی به اینفوسیس زد.

کریس و همکارانش گزینه‌های مناسبی پیش رو داشتند. آن‌ها می‌توانستند در سمت‌های مدیریتی بمانند و با فروش سهام در آن زمان، حتی درآمد مناسبی کسب کنند. اما آن‌ها ایمان داشتند که شرکت با سابقه‌شان، ساختاری محکم و قابل اطمینان دارد. به همین خاطر به‌جای از بین بردن همکاری و اعتبار اجتماعی، به تلاش برای حفظ آن ادامه دادند.

دلیل اصلی ماندن کریس و شرکایش در اینفوسیس، تلاش‌های سال‌های ابتدایی آن‌ها بود. آن‌ها برای رسیدن به درآمد و ارزش سهام کنونی، چندین سال تلاش کرده بودند و با تحمل سختی‌های بسیار، پایه‌های اینفوسیس را محکم کرده بودند. با عرضه‌ی عمومی سهام، سرمایه‌ی مناسبی وارد شرکت شد و این افت بحرانی، قابل پیش‌بینی بود. به هر حال آن‌ها تصمیم گرفتند بحران را تحمل کنند و به شراکت و همکاری ادامه دهند.

کسب و کار

در نهایت تلاش‌های تیم اینفوسیس نتیجه داد و این شرکت پس از بحران دات‌کام رشدی بیشتر از دوران پیش از آن داشت. آن‌ها ۸۵ درصد از زیان واردشده در خلال حباب را جبران کردند. در سال‌های بعدی هریک از شرکای اینفوسیس به مدیر بزرگی در دنیای فناوری تبدیل شد و از این مرحله به‌عنوان درسی آموزنده یاد کرد.

نکته‌ی داستان اینفوسیس این است که اگر شرکت روی پایه‌های محکمی از مدل کسب‌وکار صحیح بنا شده باشد، افت لحظه‌ای ارزش سهام خسارت چندانی نخواهد داشت و می‌‌توان به سلامت از بحران عبور کرد.

نکته‌ی قابل توجه این که هیچ‌یک از نکات گفته‌شده در میانه‌ی طوفان‌های اقتصادی، آرامشی برای کارمندان یا مؤسسان استارتاپ‌ها نخواهد داشت. بعلاوه هیچ تضمینی برای موفقیت این استراتژ‌ی‌ها وجود ندارد. اما به هر حال در نظر گرفتن این موارد پیش از بحران و رسیدن به این نتیجه‌ی طلایی که ماندن چه هزینه‌هایی برای شما و اطرافیان خواهد داشت، شما را برای بحران آماده‌تر خواهد کرد.

در نهایت پیش از وقوع بحران مالی به این نکته فکر کنید که چرا باید کسب‌وکار خود را در زمان وقوع بحران ادامه دهید و آیا متوقف کردن تلاش از لحاظ شخصی و مالی بهتر نخواهد بود؟ فراموش نکنید که گذشته قابل تغییر نیست اما همیشه می‌توان برای آینده برنامه‌ریزی کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *