فرانسیس لوئیس مکدورمند (Frances Louise McDormand) در بیست و سوم ژوپن سال ۱۹۵۷ در شهر گیبسون سیتی در ایالت الینوی آمریکا به دنیا آمد. یک و نیم ساله بود که توسط پرستاری به نام نورین نیکلسون و ورنان دابلیو مکدورمند به فرزند خواندگی پذیرفته شد. خود فرانسیس اعتقاد دارد که مادر واقعیاش، یکی از اعضای کلیسای ورنان بوده است. او دو خواهر و یک برادر دیگر نیز دارد هیچکدام از آنها، فرندان بیولوژیکی نورین و ورنان نیستند. به واسطهی شغل ویژه ی پدر، خانوادهی وی دائما در حال تغییر محل سکونت خود بودند و در این میان زندگی در شهرهایی نظیر جورجیا، کنتاکی و تنسی را تجربه کردند. عاقبت ورنان، شهر مانسن در ایالت پنسیلوانیا را به عنوان محل دائمی زندگی خانواده انتخاب کرد. فرانسیس نیز در همین شهر به مدرسه رفته و سال ۱۹۷۵ از دبیرستان مانسن فارغ التحصیل شد. در ادامه وارد کالج بتانی در ویرجینیای غربی شد و در سال ۱۹۷۹ مدرک لیسانس تئاتر خود را از این مرکز دریافت کرد. فرانسیس سپس به مدرسهی درام ییل رفته و موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا شد. جایی که وی در آن با هالی هانتر، ستارهی آیندهی سینما هم اتاقی بود.
نخستین نقش آفرینی فرانسیس در نمایش در یک قلعه زیبا (In a Fine Castle) نوشتهی درک ولکات رقم خورد که توسط بنیاد جان دی و کاترین مکآرتور در ترینیداد و توباگو به روی صحنه رفت. او اولین تجربهی سینماییاش را نیز با فیلم نخست برادران کوئن تحت عنوان دهشت زده (Blood Simple) تجربه کرد که در آن نقش زن متاهلی به نام ابی را بازی میکند که همسرش پس از پی بردن به خیانت وی، قصد کشتن او و معشوقش را دارد. یک فیلم جنایی با عناصری ویژه که میشود آن را پرترهای از سینمای خلاقانهی برادران کوئن نامید که در سالهای بعدی قوام یافت. جالب اینجاست که در ابتدا قرار بود هالی هانتر، نقش ابی را ایفا کند ولی به دلیل تداخل پیش آمده با اجرای نمایشش در نیویورک، فرانسیس را به عنوان بهترین دوستش برای بازی در این نقش ترغیب کرد. همین مسئله منجر به آشنایی فرانسیس با جوئل کوئن و در ادامه، ازدواج این دو هنرمند شد.
برادران کوئن پیش از ساخت «دهشت زده» به توصیهی دوست صمیمی خود، سم ریمی، به درب منزل تهیه کنندگان مختلف رفته و با پخش تریلری دو دقیقهای از آنچه دربارهی فیلم در ذهنشان دارند، سرمایهای ۷۵۰ هزار دلاری را برای آغاز تولید کار جمع آوری کردند. مکدورمند در سال ۱۹۸۵، در حالی که در لس آنجلس با هنرمندان دیگری همچون برادران کوئن، سم ریمی، اسکات اسپیگل، کیتی بیتس و هالی هانتر همخانه بود، یکی از نقشهای فرعی اثر کمدی ترسناک موج جنایت (Crimewave) را با فیلمنامهای از برادران کوئن و کارگردانی سم ریمی اجرا کرد و در ادامه، پس از حضور در سریالها و فیلمهای تلویزیونی متعددی نظیر منطقه نیمهروشن (The Twilight Zone) و انتقام: داستان تونی کیو (Vengeance: The Story of Tony Cimo)، در سال ۱۹۸۷ با بازی در نقش زنی پرحرف و مزاحم به نام دات در فیلم بزرگ کردن آریزونا (Raising Arizona) دوباره با برادران کوئن همکاری میکند. کمدی سیاهی که هالی هانتر و نیکلاس کیج در نقشهای اصلی آن حضور درخشانی را به یادگار گذاشتند. فرانسیس در همین زمان در نمایش اتوبوسی به نام هوس (A Streetcar named Desire) بر اساس نمایشنامهی ماندگار تنسی ویلیامز، در نقش شخصیت استلا کووالسکی حضور یافت که زندگی شخصی وی پس از حضور ناگهانی خواهرش دچار دگرگونی میشود. او برای ایفای این نقش از سوی انجمن تئاتر آمریکا و انجمن صنفی لیگ برادوی، نامزد دریافت جایزه تونی (Tony Award) به عنوان معتبرترین جایزه تئاتر ایالت متحده شد.
فیلم بعدی مکدورمند، میسیسیپی میسوزد (Mississippi Burning) به کارگردانی آلن پارکر که بر اساس رسوایی قتل جیمز چینی، اندرو گودمن و مایکل شرنر ساخته شده بود، داستان دو مامور FBI اهل میسیسیپی با بازی جین هاکفن و ویلم دافو را روایت میکند که پس از ناپدید شدن سه کارمند دولت، برای یافتن سرنخ وارد شهری کوچک شده ولی از همان ابتدا با خصومت ساکنان، پلیس محلی و همچنین اعضای گروه نژادپرستی کو کلاکس کلان روبرو میشوند. فرانسیس در این اثر، نقش خانم پل، همسر کلانتر شهر را ایفا میکند که شخصیت وی از شخصی حقیقی به نام کانر پرایس الهام گرفته شده که در دههی شصت میلادی، با شهادت علیه همسرش، نام خود را به عنوان زنی شجاع و اخلاق مدار سر زبانها انداخت. «میسیسیپی میسوزد» پس از نمایش، ضمن جلب نظر مثبت عموم منتقدان و دستیابی به فروشی موفقیت آمیز، نامزد دریافت ۷ جایزه اسکار شد که در این میان، فرانسیس نیز در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن نامزد شد. او به گفتهی خودش برای حضور در فیلم، به جای تحقیقات تاریخی فقط به حرفهای جین هاکمن گوش کرد و از این طریق به درک کاملی از نقش خود رسید. او اعتقاد دارد که هاکمن دارای ظرفیت شگفت انگیزی است و او بود که درسهای پایهای بازیگری را به وی آموخت. جین سیسکل، منتقد سینما در مطلب خود برای شیکاگو تریبیون (Chicago Tribune)، ضمن تحسین نقش آفرینی ظریف هاکم و دافو، مکدورمند را به عنوان وجدان اخلاقی داستان، برگ برندهی فیلم نامید. شیلا بنسون، منتقد لس آنجلس تایمز (Los Angeles Times) نیز ضمن انتخاب عملکرد مکدورمند به عنوان بهترین اجرا، نقش آفرینی وی را در جایگاه تنها صدای طنین انداز برآمده از اخلاقیات در فیلم، به شدت ماندگار توصیف کرد.
فرانسیس در تریلر سیاسی دستور کار پنهان (Hidden Agenda) به کارگردانی کن لوچ، در نقش زنی به نام اینگرید جسنر ظاهر شده که پس از ترور نامزدش که به عنوان یک فعال حقوق بشر آمریکایی در بلفاست حضور داشت، تلاش میکند تا با کمک یک کارآگاه پلیس، راز قتل وی را کشف کند. کن لوچ برای درک بیشتر بازیگران اصلی فیلم از چگونگی نقشهای خود و همچنین محتوای داستان، از مکدورمند درخواست کرد تا به همراه براد دوریف، برنارد بلوک و مای زترلینگ به ایرلند شمالی بروند و در آنجا در خصوص بدرفتاری نیروهای امنیتی بریتانیا، بازداشت چهرههای سیاسی و همچنین شکنجهی زندانیان تحقیق کنند. آنها در این کشور، با افراد بسیاری که در گذشته مورد شکنجه قرار گرفته بودند به گفتگو پرداختند. «دستور کار پنهان» به واسطهی صداقت لوچ و همچنین در هم تنیدگی داستانی، مورد ستایش منتقدان بسیاری قرار گرفت و در جشنواره کن سال ۱۹۹۰ نیز جایزهی هیئات داوران را از آن خود کرد. در نقطهی مقابل، بسیاری این اثر را به واسطهی نگاه ساده انگارانهی خود به مشکلات ایرلند شمالی و همچنین به کارگیری آن به عنوان یک عنصر فرعی، مورد انتقاد شدید قرار دادند و اظهار کردند که فیلم با شعار مبارزه با استعمار، بیشتر به سمت بریتانیا و مارگارت تاچر تمایل دارد تا سیاستهای ایرلند شمالی.
فرانسیس در همان سال، در همکاری مجدد خود با سم ریمی در فیلم ابرقهرمانانهی مرد تاریکی (Darkman) در نقش زن اصلی به ایفای نقش پرداخت. در طول ساخت این فیلم، درگیریهای بسیاری بین سم ریمی، تدوینگر فیلم و استودیو شکل گرفت و کار فیلمبرداری نیز بسیار به درازا کشید تا جایی که یونیورسال میپنداشت که «مرد تاریکی» اثری بسیار سطح پایین از آب درخواهد آمد. تهیه کنندگان فیلم نیز اعتقاد داشتند که از نظر تماشاگران، این فیلم در بین بدترین آثار ابرقهرمانی تاریخ سینما قرار دارد. با این حال استقبال تماشاگران از «مرد تاریکی» چندان هم بد نبود و در این میان، تعدادی از منتقدان نیز به ستایش این اثر پرداختند. پیش از تولید فیلم، استودیو در نظر داشت تا جولیا رابرتز یا دمی مور را برای نقش زن اصلی کار انتخاب کند اما ریمی به شدت روی حضور مکدورمند تأکید داشت و عاقبت نیز حرف خود را به کرسی نشاند. با این حال در گیر و دار مشکلات مربوط به تولید «مرد تاریکی»، خود فرانسیس نیز که از مدتها قبل، دوستی نزدیکی با ریمی داشت، بر سر اختلاف سلیقه با وی به مشکل خورد. البته با تمام فراز و نشیبهای به وجود آمده، مکدورمند و جوئل کوئن، رابطهی نزدیک خود را با سم ریمی، تا به امروز نیز حفظ کردهاند.
فرانسیس در سال ۱۹۹۳ در کنار انبوهی از بازیگران مطرح سینما همچون جک لمون، اندی مکداول، جنیفر جیسون لی، تیم رابینز، جولیان مور و رابرت داونی جونیور در فیلم کارگردان یاغی آمریکایی، رابرت آلتمن با نام راههای میانبر (Short Cuts) به ایفای نقش پرداخت که این اثر در کنار تصاحب شیر طلایی ونیز، جایزهی بهترین گروه بازیگری این جشنواره و همچنین جایزهی گلدن گلوب را در همین زمینه از آن خود کرد. آلتمن در «راههای میانبر» با پیوند دادن مجموعه داستانهای کوتاه ریموند کارور به یکدیگر، به خلق داستانی یکپارچه پرداخته که طی آن، زندگی گروهی از انسانها را به صورت موازی در شهر لس آنجلس روایت میکند که طی اتفاقاتی، سرنوشت آنها به هم گره میخورد.
فرانسیس پس از حضور در نقشهای مکمل آثاری نظیر ستاره تنها (Lone Star) و ترس کهن (Primal Fear) در کمدی سیاه فارگو (Fargo) به کارگردانی برادران کوئن، در نقش یک پلیس حاملهی ساده دل اما بسیار باهوش به نام مارج گاندرسون ظاهر میشود که درصدد حل معمای مجموعهای از قتلها است. «فارگو» در سال ۱۹۹۶ علاوه بر دریافت جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کن، نامزد دریافت ۷ جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین فیلم شد و در این میان، مکدورمند نیز جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. او برای ایفای نقش مارج علاوه بر تغییر لهجهی خود، مدتی کنار یک افسر پلیس حاملهی اهل سنت پل مینه سوتا به کار مشغول شد. منتقدان «فارگو» را به دلیل ایدهی جنایی اوریجینال خود و همچنین نشان دادن نتایج فاجعه بار طمع ورزیدن انسانها ستودند و همچنین از نقش آفرینی فرانسیس نیز به عنوان یکی از بهترین بازیهای سال نام بردند. او در شرایطی اسکار بهترین بازیگر زن نقش اصلی را تصاحب کرد که در یک سوم ابتدایی فیلم حضور نداشت.
تقریبا مشهور (Almost Famous) به نویسندگی و کارگردانی کامرون کرو، داستان پسر نوجوانی علاقهمند به موسقی است که در دهه هفتاد میلادی، علیرغم مخالفتهای مادرش از طرف مجلهی رولینگ استون ماموریت مییابد تا درباره گروه راک لدزپلین مقالهای تهیه کند. «تقریبا مشهور» به نوعی اتوبیوگرافی خود کرو به حساب میآمد که در نوجوانی از همین طریق به عرصهی نویسندگی وارد شد و در این میان، مک دورمند نیز نقش مادر سخت گیر و از خود راضی وی را ایفا کرد. نقشی که برای فرانسیس، نامزدی اسکار در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به ارمغان آورد. او یک سال بعد در فیلم مردی که آنجا نبود (The Man Who Wasn’t There) به کارگردانی برادران کوئن، نقش حسابداری بیتفاوت و معتاد به الکل را ایفا کرد. فیلمی سیاه و سفید با تصاویری استرلیزه شده که یک بار دیگر کوئنها را در جشنوارهی کن سربلند کرد.
فیلم سرزمین شمالی (North Country) به کارگردانی نیک کارو، داستان زن جوانی به نام جوسی آیمز با بازی شارلیز ترون را روایت میکند که پس از مرگ همسرش، به همراه دو فرزند خود به زادگاهش در شمال مینه سوتا بازگشته و در محیط مردانهی یک معدن، مشغول به کار میشود. شخصیت جوزی آیمز در واقع از شخصیت لوئیز جانسون الهام گرفته شده که به مدت ۱۳ سال در معدن کار کرده و در این مدت، اذیت و آزار بسیاری را از طرف مردان تحمل کرد تا اینکه در نهایت این ماجرا را به دادگاه کشاند. مکدورمند در این فیلم نقش گلوری داج، دوست نزدیک جوسی و یکی از کارگران معدن را ایفا کرد که شخصیت وی نیز از فردی حقیقی به نام پاتریشیا شانون کوزماچ الهام گرفته شده است. «سرزمین شمالی» در کنار جلب نظر مثبت منتقدان، ترون و مکدورمند را نامزد تعداد زیادی از جوایز سینمایی از جمله اسکار و گلدن گلوب کرد. راجر ایبرت، منتقد سرشناس سینما از «سرزمین شمالی» به عنوان اثری نام میبرد که شما را حسابی تکان خواهد دهد چرا که پیش از این، چنین داستانهایی را بارها شنیدهاید ولی هیچگاه این ماجرا در چنین حدی داراماتیزه شده و با چنین وضوحی، در برابرتان مجسم نشده است. او در تحسین بازی مکدورمند نیز میگوید که هیچکس بازی زیبای وی را در فیلم فارگو فراموش نکرده که داستان آن فیلم نیز در مینه سوتا رخ میداد. نقش فرانسیس در «سرزمین شمالی» متفاوت و البته غم انگیزتر از نقشش در «فارگو» است اما همچنان همان شهامت و همان حس قدرتمند را میتوان در درون این بازیگر مشاهده کرد.
فرانسیس در همکاری مجدد با کوئنها در کمدی سیاه پس از خواندن بسوزان (Burn After Reading) نقش رئیس یک باشگاه بدنسازی را ایفا میکند که به صورت اتفاقی، درگیر مسائل پیچیدهی جاسوسی میشود. او پس از همکاری با پائولو سورنتینو، کارگردان صاحب نام ایتالیایی در فیلم اینجا باید همانجا باشد (This Must Be the Place)، در فیلم تبدیلشوندگان: نیمه تاریک ماه (Transformers: Dark of the Moon) نقش شارلوت میرینگ، رئیس اطلاعات ملی ایالت متحده را ایفا کرد. او در ادامه، در بازگشت مجدد خود به صحنهی تئاتر، در نمایش مردم خوب (Good People) اثر دیوید لیندسی-آبیر، در نقش مادری مجرد به نام مارجی والش ظاهر شده که به همراه دختر معلول خود در جنوب شهر بوستون زندگی سختی را سپری میکند. نقشی که جایزه تونی در بخش بهترین بازیگر زن را برای مکدورمند به ارمغان آورد. «مردم خوب» از هشتم فوریه تا بیست و نهم می ۲۰۱۱ در برادوی به روی صحنه رفت. فرانسیس در انیمیشن ماداگاسکار ۳: تحت تعقیب در اروپا (3: Europe’s Most Wanted) با صداپیشگی به جای شخصیت کاپیتان شانتل دیبوا به اجرای آهنگ ماندگار نه، افسوس هیچچیز را نمیخورم (Non, je ne regrette rien) از ادیت پیاف پرداخت. او در همان سال در فیلم سرزمین موعود (Promised Land) به کارگردانی گاس ون سنت حضور پیدا کرد.
مکدورمند که سالها قبل حقوق مجموعهی داستانی آلیو کیتریج (Olive Kitteridge) نوشتهی الیزبت استرات را به دست آورده بود، در ادامه تصمیم گرفت که با همکاری شبکهی HBO، این داستان برندهی جایزه پولیتزر را به یک مینی سریال تبدیل کرده و خودش نیز در نقش اصلی آن ظاهر شود. او همچنین پس از مذاکره با لیسا چولودنکو، کارگردان صاحب نام آمریکایی، وی را برای هدایت تمام قسمتهای مجموعه انتخاب کرد. فرانسیس در «آلیو کیتریج» نقش یک معلم ریاضی بازنشسته را ایفا کرده که در کنار همسر داروخانه دارش در شهر کوچک کرازبی در ایالت مین زندگی میکند. زنی پیچیده، کله شق و سرشار از واقع گرایی که به شرکت در فعالیتهای داوطلبانه عادت دارد. فرانسیس به واسطهی بازی در «آلیو کیتریج»، ضمن نامزدی در جوایز گلدن گلوب، جایزه امی در بخش بهترین بازیگر زن مینی سریال را از آن خود کرد و بدین ترتیب، به یازدهمین بازیگر زن تاریخ بدل شد که هر سه جایزهی اسکار، امی و تونی را به عنوان معتبرترین جوایز آمریکایی در زمینههای سینما، تلویزیون و تئاتر به دست آورده است.
مکدورمند پس از حضور در فیلم درود بر سزار (Hail, Caesar!) به کارگردانی برادران کوئن، در فیلم سه بیلبورد خارج از ایبینگ، میزوری (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri) به کارگردانی مارتین مکدونا نقش زنی به نام میلدرد هیلز را ایفا کرد که چند ماه پس از قتل فجیع دخترش، از جستجوهای پلیس برای پیدا کردن قاتل وی ناامید شده و تصمیم میگیرد تا با نصب سه بیلبورد بزرگ و نوشتن جملاتی خاص روی آنها، نظر پلیس و مردم را دوباره به این واقعه جلب کند. مکدونا در هنگام نوشتن فیلمنامه «سه بیلبورد خارج از ایبینگ، میزوری» تنها مکدورمند را برای ایفای نقش میلدرد در ذهنش داشت. فرانسیس در ابتدا به دلیل اینکه احساس میکرد برای بازی در این نقش زیاد از حد پیر است از قبول پیشنهاد مکدونا امتنا کرد ولی در ادامه جوئل کوئن پس از بحث و جدلهای فراوان وی را متقاعد کرد که کار را بپذیرد. در نهایت مکدورمند به واسطهی نقش آفرینی بینقص خود برنده جایزهی اسکار بهترین بازیگر زن شد و با تصاحب جایزه بهترین بازیگر زن انجمن بازیگران سینما، به نخستین بازیگر سینما بدل شد که دو جایزه را در این بخش از آن خود کرده است. او پس از دریافت اسکار خود، یکی از بهترین نطقهای مراسم را با محوریت تبعیضهای نژادی و جنسیتی در هالیوود ایراد کرد. جالب اینجا است که مجسمهی اسکار وی در ضیافت شام پس از مراسم توسط شخصی به نام تری بریانت ربوده شد. البته پلیس پس از مدتی موفق به دستگیری بریانت شد و مکدورمند نیز خواهان آزادی وی شد.
فرانسیس در سال ۱۹۸۴ با جوئل کوئن ازدواج کرده که پیوندشان تا به امروز نیز پا برجا مانده است. فرانسیس و جوئل در سال ۱۹۹۵، پسری پاراگوئهای به نام پدرو را به فرزندی گرفتند. آنها در نیویورک زندگی میکنند و گاها نیز به منطقهی بولیناس در کالیفرنیا میروند. پدرو بر خلاف پدر و مادرش تصمیم گرفته تا به جای هنر، راه ورزش را در پیش گیرد و هم اکنون یک مربی خصوصی و ماساژور است.
فعالیتهای هنری فرانسیس مکدورمند:
سمتزمینهکارگرداننامسالبازیگرتئاتر-
Twelfth Night
۱۹۸۲بازیگرتئاتر–
Painting Churches
۱۹۸۳بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
Blood Simple
۱۹۸۴بازیگرتئاتر-
Awake and Sing
۱۹۸۴بازیگرسریال تلویزیونیبروس کسلر
Hunter
۱۹۸۵بازیگرفیلم سینماییسم ریمی
Crimewave
۱۹۸۵بازیگرفیلم تلویزیونیدیوید لاول ریچ
Scandal Sheet
۱۹۸۵بازیگرتئاتر-
Three Sisters
۱۹۸۵بازیگرسریال تلویزیونی-
Hill Street Blues
۱۹۸۵بازیگرفیلم سینماییریچارد ای کولا
Spenser: For Hire
۱۹۸۶بازیگرتئاتر-
All My Sons
۱۹۸۶بازیگرسریال تلویزیونیپل لینچ
The Twilight Zone
۱۹۸۶بازیگرفیلم تلویزیونیمارک دنیلز
Vengeance: The Story of Tony Cimo
۱۹۸۷بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
Raising Arizona
۱۹۸۷بازیگرسریال تلویزیونیجان نیکوللا
Leg Work
۱۹۸۷بازیگرفیلم سینماییآلن پارکر
Mississippi Burning
۱۹۸۸بازیگرتئاتر-
A Streetcar Named Desire
۱۹۸۸بازیگرفیلم سینماییمائه فولی
Chattahoochee
۱۹۸۹بازیگرفیلم سینماییکن لوچ
Hidden Agenda
۱۹۹۰بازیگرفیلم سینماییسم ریمی
Darkman
۱۹۹۰بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
Miller’s Crossing
۱۹۹۰بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
Barton Fink
۱۹۹۱بازیگرفیلم سینماییتری هیوز
The Butcher’s Wife
۱۹۹۱بازیگرفیلم سینماییچارلی پیترز
Passed Away
۱۹۹۲بازیگرتئاتر-
The Sisters Rosensweig
۱۹۹۲بازیگرفیلم تلویزیونیمارتا کالیج
Crazy in Love
۱۹۹۲صداپیشهانیمیشن سریالی-
Sosei kishi Gaiasu
۱۹۹۳بازیگرفیلم سینماییرابرت آلتمن
Short Cuts
۱۹۹۳بازیگرتئاتر-
The Swan
۱۹۹۳بازیگرفیلم سینماییگئورگی هاینز
Bleeding Hearts
۱۹۹۴بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
The Hudsucker Proxy
۱۹۹۴بازیگرفیلم تلویزیونیتامی لی جونز
The Good Old Boys
۱۹۹۵بازیگرفیلم سینماییکیتی بیتس
Great Performances
۱۹۹۵بازیگرفیلم سینماییجان بورمن
Beyond Rangoon
۱۹۹۵بازیگرفیلم سینماییآلن تیلور
Palookaville
۱۹۹۵بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
Fargo
۱۹۹۶بازیگرفیلم سینماییگئورگی هابلیت
Primal Fear
۱۹۹۶بازیگرفیلم سینماییجان سیلس
Lone Star
۱۹۹۶بازیگرفیلم سینماییمارتین بل
Hidden in America
۱۹۹۶بازیگرفیلم سینماییتام کالین
Plain Pleasures
۱۹۹۶بازیگرفیلم سینماییبروس برسفورد
Paradise Road
۱۹۹۷بازیگرفیلم سینماییجان رافو
Johnny Skidmarks
۱۹۹۸بازیگرویدئوی کوتاهامیلی اسکوایرز
Big Bird Gets Lost
۱۹۹۸بازیگرتئاتر-
A Streetcar Names Desire
۱۹۹۸بازیگرفیلم سینماییدیزی ون شرلر مایر
Madeline
۱۹۹۸بازیگرفیلم سینمایینیک هام
Talk of Angels
۱۹۹۸بازیگرتئاتر-
Oediopus
۱۹۹۸بازیگرفیلم سینماییکرتیس هانسن
Wonder Boys
۲۰۰۰بازیگرفیلم سینماییکامرون کرو
Almost Famous
۲۰۰۰صداپیشهانیمیشن کوتاهبرکلی بریتد
Edwurd Fudwupper Fibbed Big
۲۰۰۰بازیگرسریال تلویزیونیباراک گودمن و دنیل انکر
American Experience
۲۰۰۱بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
The Man Who Wasn’t There
۲۰۰۱بازیگرفیلم کوتاهایتامار کوبووی
Upheaval
۲۰۰۱بازیگرسریال تلویزیونی-
State of Grace
۲۰۰۲بازیگرفیلم سینماییلیسا چولودنکو
Laurel Canyon
۲۰۰۲بازیگرتئاتر-
Far Away
۲۰۰۲بازیگرفیلم سینماییمایکل کیتون جونز
City by the Sea
۲۰۰۲بازیگرتئاتر-
To You, the Birdie
۲۰۰۲بازیگرفیلم سینمایینانسی میرز
Something’s Gotta Give
۲۰۰۳بازیگرفیلم کوتاهشان میوشا
Last Night
۲۰۰۴بازیگرفیلم سینمایینیکی کارو
North Country
۲۰۰۵بازیگرفیلم سینماییکارین کوساما
Æon Flux
۲۰۰۵بازیگرفیلم سینمایینيكول هولوفسنر
Friends with Money
۲۰۰۶بازیگرتئاتر-
an oak tree
۲۰۰۶صداپیشهانیمیشن سریالینانسی کراوس
The Simpsons
۲۰۰۶بازیگرفیلم سینماییبهارات نالوری
Miss Pettigrew Lives for a Day
۲۰۰۸بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
Burn After Reading
۲۰۰۸بازیگرتئاتر-
The Country Girl
۲۰۰۸بازیگرفیلم سینماییپائولو سورنتینو
This Must Be the Place
۲۰۱۱بازیگرفیلم سینماییمایکل بی
Transformers: Dark of the Moon
۲۰۱۱بازیگرتئاتر-
Good People
۲۰۱۱بازیگرفیلم سینماییوس اندرسون
Moonrise Kingdom
۲۰۱۲بازیگرفیلم سینماییاریک دارنل
Madagascar 3: Europe’s Most Wanted
۲۰۱۲بازیگرفیلم سینماییگاس ون سنت
Promised Land
۲۰۱۲بازیگر و تهیه کنندهمینی سریاللیسا چولودنکو
Olive Kitteridge
۲۰۱۴صداپیشهانیمیشن سینماییپیتر سان
The Good Dinosaur
۲۰۱۵بازیگرفیلم سینماییبرادران کوئن
Hail, Caesar!
۲۰۱۶بازیگرفیلم سینماییمارتین مکدونا
Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
۲۰۱۷بازیگرفیلم سینماییوس اندرسون
Isle of Dogs
۲۰۱۸