جنجالها بر سر نام خلیج فارس از چند دهه پیش تا به امروز ادامه داشته و در این میان نقش پررنگ کشورهای استعمارگر به ویژه انگلستان را شاهد هستیم.
با توجه به اینکه در ارتباط با جعلی بودن نام خلیج ع رب ی مقالههای بسیاری در ارائه شده است، در این مقاله فقط به بررسی عوامل و زمینههای این ادعاها پرداخته شده است و از آنجایی که در مقالات قبلی، مورد به مورد اسناد و ترسیم نقشهها انجام شده است، در این مقاله صرفا به دلائل و زمان ادعای واهی اعراب درباره نام خلیج فارس میپردازیم.
موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای خلیج فارس
خلیج فارس ۲۶ درصد از آبهای سطح کرهی زمین را شامل میشود. آب خلیج فارس از دیگر دریاها شورتر است، چون آب رودهایی که به آن میریزند نمک و املاح دارد و تبخیر آن نیز بیش از آب دریافتی از باران و رودها است. ذخایر نفت و گاز خلیج فارس طبق برآورد سال ۲۰۰۲، ۵۲۵ میلیارد بوده است که ۲۶ درصد از کل ذخایر نفتی جهان به شمار میرفته است.
همچنین ذخایر گاز طبیعی منطقه تا ۶۲ میلیون متر مکعب برآورد شده است که ۶۰ درصد کل ذخایر گاز طبیعی جهان است. این ذخایر در سال ۲۰۰۶ بالغ بر ۲۰۰ تا ۲۷۶ و ۵۸۲ تا۲۹۰ میلیارد بشکه برآورد شده است.
یکی از ویژگیهایی که باید بدان اشاره کرد، آبهای گرم خلیج فارس و جزایر پیرامون آن است که صدفهای رنگارنگی درون آن یافت میشود و مرواریدهای زیبایی در قلب این صدفها نهفته است. همه ساله بسیاری از این صدفها به نقاط مختلفی از جهان صادر میشود.
بحث و بررسی
تعدادی از افراد حقیقی و حقوقی عرب در کشورهای عربی، ضمن مخالفت با تغییر نام خلیج فارس معتقدند: «از دوران صدر اسلام، نام خلیج فارس مورد قبول و استفاده اعراب بوده و علیرغم اینکه در طول سدههای گذشته همواره تغییراتی در منطقه به وجود آمده؛ اما تغییر نام ضرورتی نیافته است. اگر ضرورتی وجود داشت باید در دوره صدر اسلام یا در دوره خلفای راشدین و دورههای بعد این نام تغییر میکرد.»
در سال ۱۹۶۷ میلادی، اولین کنفرانس یکسانسازی و استاندارد کردن نامهای جغرافیایی سازمان ملل با شرکت هیأتهای علمی و اجرایی جغرافیایی سراسر جهان در ژنو برگزار شد.
ضرورت یکپارچگی و وحدت در تلفظ و آوانگاری اسامی جغرافیایی و جلوگیری از ابهام و تعدد نامها در عصر ارتباطات و جهان امروز، سازمان ملل را ناچار کرد که در این خصوص نهادی قانونمند تاسیس کند. تمامی کشورهای عربی در همین کنفرانس ژنو با پیشنهاد اسرائیل برای تغییر نام خلیج عقبه به شدت مخالفت کردند و این تغییر نام را خلاف عرف رایج دانستند که نظر عربها مورد حمایت کشورها واقع شد و اسرائیل خواسته خود را پس گرفت. از نظر حقوقی این اقدام کشورهای عربی میتواند علیه خود آنها در موضوع مشابه مورد استناد قرار گیرد.
از سال ۱۹۷۲ میلادی که برای اولین بار واژه جعلی و ناقص «خلیج» در مکاتبات سازمان ملل به جای خلیج فارس به کار رفت، تا سال ۱۹۷۹ میلادی بیش از ۲۲ یادداشت اعتراضآمیز در خصوص این ثبت ناقص یعنی «The Gulf» به جای «The Persian Gulf» از سوی نمایندگی ایران در سازمان ملل صادر شد.
پیشینه نامگذاری
مکانی به نام «خلیج عرب» وجود دارد؛ اما این خلیج که به رومی آن را «سینوس آرابیکوس خلیج»، یعنی «خلیج عربها» میگفتند، در کتابهای تاریخی و جغرافیایی پیشین به بحر احمر، که بین تنگه باب المندب و کانال سوئز قرار دارد اطلاق میشده است و به دلیل وجود شنهای سرخ کرانه، به یونانی آن را «اریتره» و به لاتین آن را «ماره روبروم» یعنی دریای سرخ مینامیدند. یونانیها دریای پارس را خلیج فارس نامیده و بحر احمر یا دریای سرخ را خلیج عرب مینامیدند. هرودوت، تاریخنگار یونانی در کتابهای خود بارها بحر احمر را خلیج عرب نوشته است.
سرمنشا اختلافات و تحریف نام خلیج فارس
بسیاری از پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده، سرمنشأ جعل نام خلیج فارس را مربوط به دهه ۱۳۴۰ هجری خورشیدی برابر با ۱۹۲۰ میلادی میدانند؛ اما اینکه در ابتدا انگلیسیها شروع به چنین اقدامی کردند یا عربها، جای بحث دارد. در پی حمله انگلستان به جزیره خارک در سال ۱۸۳۷، دولت وقت ایران به این سیاست جداییطلبانه انگلیس در خلیج فارس اعتراض کرد و رسماً به دولت انگلیس هشدار داد تا دست از این فتنهگری بردارد. این هشدار ایران روزنامه تایمز لندن در سال ۱۸۴۰ برای نخستین بار خلیج فارس را «دریای بریتانیا» بخواند! اما این نامگذاری به قدری بیپایه و اساس بود که در هیچ جای دیگری به کار نرفت.
عدهای از پژوهشگران معتقدند با اوج گرفتن پان عربیسم از برخی کشورهای عربی از نام خلیج فارس به صورتهای دیگری غیر از نام اصلی آن استفاده کردند.
این اصطلاح به اندیشه و نهضتی فراگیر در جهان عرب گفته میشود که منادی وحدت اعراب بوده و غالباً مترادف با ملیگرایی اعراب آمده است.
برخی دیگر عقیده دارند ابتدا بلگریو رودریک اوون نمایندگان سیاسی انگلیس در کتابهای خود اصطلاح جعلی خلیج عربی را بهکار بردند و از آن پس در بین کشورهای دیگر رواج پیدا کرد؛ وگرنه قبل از آن در هیچ نوشته و کتابی حتی آنچه که به وسیله اعراب هم راجع به خلیج فارس نوشته شده است به نام خلیج عربی برخورد نمیکنیم و فقط جسته و گریخته برخی تاریخ نویسان و جغرافیدانان دریای سرخ را به این نام خواندهاند.
از سال ۱۹۶۲ نغمههایی برای دگرگون کردن نام خلیج فارس در دنیای عرب نواخته شد. دکتر پیروز مجتهد زاده مینویسد:
برخی از نویسندگان ایرانی بر این گمان شدند که این نغمه را نخستین بار، سِرچارلز بلگریو انگلیسی در سال ۱۹۶۶ ساز کرده است. این گمان را سید احمد مدنی برانگیخت. وی در کتابی که در سال ۱۳۵۷ در ایران منتشر کرد، به اشتباه کتاب ساحل دزدان دریایی، تألیف سرچارلز بلگریو را سرآغاز تلاش برای دگرگون کردن نام خلیج فارس معرفی کرد. متأسفانه این اشتباه در مواردی از سوی دیگران نیز تکرار شده است. آنچه که بلگریو در کتاب یاد شده در این مورد آورده، محدود است به نخستین جمله کتابش: «خلیج فارس، که امروزه برخی اعراب آن را خلیج عربی میخوانند».
این جمله نقطه آغاز تلاش برای دگرگون کردن نام خلیج فارس نبوده است. این امر به دهه ۱۹۲۰ میلادی باز میگردد؛ یعنی زمانی که همین سرچارلز بلگریو، نماینده سیاسی بریتانیا در بحرین، پروندهای برای تغییر نام خلیج فارس گشود و موضوع را به دولت بریتانیا پیشنهاد کرد. پیش از آنکه وزارت خارجه بریتانیا تصمیمی در اینباره بگیرد، بلگریو برخی از دوایر محلی، مانند اداره پست بحرین و خلیج فارس را تشویق کرد که نام ساختگی را مورد استفاده قرار دهند.
مجتهدزاده در ادامه مینویسد:
این کار خیلی زود متوقف شد، زیرا آن هنگام با تلاشهای گسترده سیاسی دولت ایران در خلیج فارس به منظور پس گرفتن جزایر متعلق به ایران مصادف بود.
همچنین در راستای کودتای سرهنگ عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸ در عراق، برای رهبری دنیای عرب با ایجاد تاکتیک تراشیدن دشمن خارجی برای جلب نظر تودههای عرب، با دگرگون کردن نام خلیج فارس و خوزستان، دشمن خارجی تازهای از همسایه ایرانی برای اعراب بتراشد تا توجه اعراب را از قاهره به بغداد و به سیاستهای خود بر ضد ایران جلب کند که به دلیل مخالفت با سیاستهای شکست خورد و از آنجایی که کشور کویت که پیوسته در سایه ترس از عراق و زیر فشار سیاسی بغداد زیسته است، نه تنها قرارداد استقلال خود را در سال ۱۹۶۱ میلادی با نام «الخلیج فارسی» با بریتانیا امضا کرد، بلکه از سال ۱۹۵۸ میلادی دهها سند و نقشه در عراق چاپ شد که خلیج فارس به همین نام خوانده میشده است.
مهمترین دلایل موثر در تحریف نام خلیج فارس
۱. اختلاف ایرانیان و اعراب در طول تاریخ
روابط میان ایرانیان و اعراب به ویژه در دوره قبل و بعد از اسلام خود گویای زمینههای این اختلافات است. تا قبل از ظهور اسلام، اعراب نه تنها از تمدن و فرهنگ بهره اندکی داشتند، بلکه عموماً تابع و فرمانگذار دو امپراتوری ایران و روم بودند.
اما پس از اینکه دین اسلام عزتشان بخشید و این دین مبین در سرزمینهای وسیعی از جمله ایران رواج یافت، رفتار حکومتهای عربی با ایرانیان برخلاف تعالیم اسلام و بر مبنای تعصبات قومی و نژادی بود. اما ایرانیان خیلی زودعلاوه بر استقلال سروری و اعتلای خویش را بازیافتند.
اما در قرون اول هجری، امویان تبعض نژادی گستردهای را در میان سایر نژادهای غیر عرب و ایران ایجاد کردند و علت اصلی این حساسیت، تمایل ایرانیان به علویان، خصوصاً حضرت علی علیهالسلام بود.
۲. هویت بخشی جدید و پیشینه سازی اعراب
این طیف تندرو انگیزه روشنی دارند. هدف و مقصود آنان، تلاش برای بحران هویت اعراب است. این گروه، آسانترین راه عبور از این بحران را خلق یک شناسنامهی جعلی برای خود میداند. تکاپوی اعراب برای تغییر، از تحریف نام خلیج فارس آغاز میشود. شکست تحقیرآمیز اعراب از اسرائیل در ژوئن ۱۹۶۷ یا به تصویر کشیدن چهرهای منفی و ناخوشایند از اعراب توسط سینمای هالیوود که از سالها پیش شروع شده، باعث شده است که اعراب بهگونهای سراسیمه در پی احیای هویت مکدر شدهی خود و نیز ترمیم اذهان عمومی جهان نسبت به اعراب باشند.
۳. تلاشهای گروههای سود جو غیر عرب
واضح است که هر جا سخن از پروژهی تحریف نام خلیج فارس میرود، بوی دلارهای نفتی اعراب به مشام میرسد. برخی از موسسهها و مراکز تحقیقاتی غربی با استفاده از این فرصت به تشویق و ترغیب اعراب منطقه برای تحریف نام خیلج و با ارائه اسناد و مدارک جعلی و ساختگی خلیج فارس در مورد سابقهی نام خلیج فارس شدهاند تا دلارهای کشورهای عربی را نصیب خودشان کنند. اعراب نیز در تحریف نام و تاریخ خلیج فارس دو رشته از شریفترین دانشهای بشر را دستمایه بازیهای سیاسی خود ساختهاند: «حقوق و تاریخ»؛ به همین دلیل از نگاه این دو گروه، تعرض در تاریخ ملل، هنجارشکنی و نشانه سقوط ارزشها است.
۴. ترس کشورهای عرب از قدرت ایران
تلاش ایران برای دستیابی به انرژی هستهای نوعی ترس در کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس پدید آورده که البته حاصل فضاسازیها و تبلیغات منفی کشورهای غربی، به ویژه آمریکا است. اعراب علیرغم تلاشهای مقامات مذهبی و سیاسی کشورمان در زمینه دوستی و برادری، هنوز هم بهشدت از قدرت ایران بیمناک هستند. آنها تمامی عناصر منفی موجود در طول تاریخ اسلام و حتی پیش از آن مسأله رابطه با عرب و عجم و همچنین شیعه و سنی را به مغرضانهترین و لجوجانهترین وجه در ذهن و افکار خود جمع کردهاند و کشورهای استعمارگر نیز بر آن دامن میزنند. صرف نظر از اینکه ترس از ایران واقعی باشد یا توهمی، در طی سالهای اخیر و خصوصاً پس از حملهی عراق به ایران، در اعراب نوعی همبستگی ایجاد کرده؛ بنابراین گاهی اوقات شاهد مطرح شدن ادعای قدیمی و تکراری مالکیت جزایر سهگانه و البته تحریف نام خلیج فارس هستیم.