اهداف و آرمانها همیشه ذهن ما را به خود مشغول میکنند. اگر به تمام اهدافتان رسیدید و سپس تمام دستاوردهایتان را از دست دادید، چه میکنید؟ فکر کردن به پاسخ این سؤال کمی ترسناک است؛ اما چند کارآفرین بسیار موفق دنیا به آن پاسخ دادهاند. پاسخ آنها به این سؤال ممکن است شگفتزدهتان کند.
مارک کوبان
کوبان در گفتگو با گای راز، میزبان برنامهی« چگونه این پادکست را ساختم» از شبکهی NPR، میگوید:
احتمالا کافهدار نیمهوقت خواهم شد. من شبها در یک کافه و روزها بهعنوان فروشنده مشغول به کار میشوم.
بیل گیتس
گیتس در یک رویداد مشترک با همراهی دوست خود، وارن بافت، گفت قصد دارد به مبحث هوش مصنوعی بپردازد:
امروزه کار کردن در حوزهی هوش مصنوعی در سطح بسیار پیشرفتهای قرار دارد. این حوزه شگفتانگیز است؛ بنابراین به عقیدهی من هر شغلی در ارتباط با آن، یک شغل هیجانانگیز در زندگی محسوب میشود.
وارن بافت
بافت طی همین گفتگو گفت که به شغل مشابهی میپرداخت و همچنان روی سرمایهگذاری تمرکز میکرد؛ چرا که از کار خود بسیار لذت میبرد:
من از انجام دادن این کار در دههی بیست زندگیام، دههی سی و حتی در حال حاضر که ۸۶ سال سن دارم، لذت میبرم. تصور میکنم در هر شغل دیگری غیر از سرمایهگذاری با شکست مواجه میشوم.
باربارا کورکوران
کورکوران به همقطار خود یعنی کوبان در صنعت خدماتی میپیوست؛ او به شغل مورد علاقهی خود یعنی پیشخدمتی مشغول میشد. کورکوران طی مصاحبه با فرنوش ترابی در پاسخ به این سؤال که چرا به این کار مشغول خواهد شد، گفت:
یادگیری در این شغل بیش از هر شغل دیگری است. من با تجربهی اشتغال در انواع شغلهای دست پایین، این نظر را دارم. بهترین نکته در مورد پیشخدمت بودن این است که فرد، قلمروی خود را دارد. مسئولیتهای فردی خود را دارد. میز مربوط به خود را اداره میکند. پیشخوان او در کنترل او است. شکردان باید پر شود. کچاپ باید در ظرف خود ریخته شود.
ریچارد برانسون
وقتی فعالیت شخصی یک فرد، رفتن به فضا باشد؛ جای تعجبی ندارد که ذهنیت این فرد، دست زدن به یک اقدام بزرگ و در غیر این صورت، در خانه نشستن باشد. برانسون در کتابش به نام «پیدا کردن اصل خود» مینویسد:
اول از همه باید مطمئن شوم که به بدترین وجه ممکن ورشکست شدهام. سپس به سراغ دفتر یادداشتم میروم و بهترین ایدههای پرداختهنشده را پیدا میکنم و به کار کردن روی آنها مشغول میشوم.