در قسمتهای قبلی مروری داشتیم بر ابزارهای اولیهی ذخیرهسازی صدا و ابزارهای مغناطیسی پخش موسیقی؛ اما در این قسمت به سراغ ابزارهای دیجیتال ضبط و پخش موسیقی میرویم. از شما دعوت میکنیم در آخرین قسمت از جادوی صدا زومیت را همراهی کنید.
دیسکهای نوری
سیستمهای ذخیرهسازی صدا در سال ۱۹۷۷ با ارائهی دستگاه ضبط کنندهی PCM-1 از سوی سونی، به عصر دیجیتال وارد شدند؛ دستگاهی که از نوارهای ویدئویی VHS و Betamax برای ذخیرهسازی صدا استفاده میکرد. اما گسترش استفاده از ابزارهای دیجیتالِ ذخیرهسازی موزیک در میان عموم مردم با معرفی دیسکهای نوری دیجیتال شروع شد.
دستگاه ضبط دیجیتال PCM-1 محصول سونی
لوحهای فشرده صوتی یا همان سیدیهای صوتی را میتوان بهعنوان طلایهدار موسیقی در عصر دیجیتال به شمار آورد. عرضهی تجاری سیدیها از اواخر سال ۱۹۸۲ در ژاپن شروع شد؛ پس از آن در اوایل سال ۱۹۸۳ عرضهی سیدی در اروپا نیز شروع شد. سیدیها بهطور مشترک توسط سونی و فیلیپس توسعه داده شدند؛ در حقیقت، این دو شرکت از فرمت آنالوگ و نهچندان موفق LaserDisk بهعنوان پایهای برای توسعهی سیدیها که ابزاری دیجیتال بودند استفاده کردند.
سیدیهای صوتی در اندازهی استاندارد با قطر ۱۲۰ میلیمتر عرضه میشدند و ظرفیت پایهی ذخیرهسازی موزیک در آنها ۷۴ دقیقه بود؛ گفته میشود به این دلیل ظرفیت ۷۴ دقیقهای برای سیدی در نظر گرفته شده بود که بتوان سمفونی نهم بتهوون را بهطور کامل روی یک سیدی ذخیره کرد. اولین آلبومها نیز از همان سال ۱۹۸۲ برروی سیدی عرضه شدند و بهواسطهی کیفیت عالی صدا در این ابزارها، طرفداران موسیقی بهسرعت از سیدی استقبال کردند.
دستگاه پخش سیدی فیلیپس
هرچند در ابتدای کار، بهدلیل قیمت بالای دستگاههای پخش سیدی، علاقهمندان دوآتشهی موسیقی اصلیترین بخش از خریداران سیدی را تشکیل میدادند؛ اما به تدریج و با کاهش قیمت دستگاههای پخش کننده، محبوبیت و رواج از سیدی بیشتر و بیشتر شد. موفقیت سیدی با سرعت قابل توجهی ادامه یافت، بهطوری که در سال ۱۹۸۸، فروش آلبومهای موسیقی برروی سیدی از فروش صفحات وینیل پیشی گرفت. سونی هم از این موقعیت استفاده کرد و پخش کنندههای قابل حملی موسوم به Discman ارائه داد تا بتواند موفقیت واکمن را بار دیگر تکرار کند؛ اما با عرضهی دیگر فرمتها در قرن بیست و یکم، سیدیها نیز تدریجا با افت فروش روبهرو شدند.
دیسکمن سونی
شایان ذکر است که سونی و فیلیپس تلاشهای زیادی به خرج دادند تا سیدیها را بهروز نگه داردند. برای مثال، در سال ۱۹۹۹ ژاپنیها و هلندیها بهطور مشترک فرمتی موسوم به Super Audio CD ارائه دادند؛ این فرمت شبیه به دیویدیهای صوتی بود که در سال ۲۰۰۰ عرضه شدند. هرچند Super Audio CD ظرفیت بهمراتب بیشتری برای ذخیرهی صدا داشت؛ اما کیفیت صدا تفاوت چندانی با CD نداشت و در بازار نیز با موفقیت چندانی روبهرو نشد.
دیویدیهای صوتی نیز که برای رقابت با Super Audio CD عرضه شده بودند، موفقیت تجاری چندانی به دست نیاوردند. این ابزارها ظرفیت ذخیرهسازی بالاتری داشتند و کیفیت صدای ضبط شده نیز بهتر بود؛ اما تنها تعداد کمی از آلبومها با این فرمت ارائه میشوند. دیسکهای Blu-ray صوتی نیز در سال ۲۰۱۳ عرضه شدند؛ یکی از نکات قابل توجه در رابطهبا این دیسکها، فشرده نشدن فایلهای صوتی بود که باعث میشد جزئیات صدا به خوبی حفظ شوند. اما این دیسکها نیز نتوانستند در مقابله با روشهای مدرنتر ذخیرهسازی صدا چندان موفق ظاهر شوند.
نوارهای دیجیتال
اگر فکر میکنید در عصر دیجیتال خبری از نوارهای کاست نبوده، در اشتباه هستید. سونی در سال ۱۹۸۲ سیستمی بهنام DASH را برای استودیوهای صوتی معرفی کرد که امکان ضبط صدا بهصورت دیجیتال بر روی نوار را فراهم میکرد. این سیستم شباهت زیادی به نوارهای حلقهباز معمولی داشت؛ اما DASH با این نوارهای قدیمی سازگاری نداشت. در این زمان سیستم دیگری بهنام ProDigi نیز وجود داشت که با DASH رقابت میکرد. این دو سیستم بهگونهای طراحی شده بودند که حتی در صورت آسیب دیدگی نوار نیز تا حدودی امکان استفاده از آن وجود داشته باشد؛ اما در عمل بسیار آسیبپذیر بودند و آسیبهای جزئی نیز باعث میشد امکان استفاده از نوار وجود نداشته باشد.
در حالی که DASH برای استودیوها ساخته شده بود، پنج سال پس از معرفی آن، سونی سیستم دیگری موسوم به «نوار صوتی دیجیتال» یا DAT (مخفف Digital Audio Tape) را برای مصارف خانگی ارائه داد. این نوارها بهصورت کاست عرضه میشدند و ابعاد کاستها نیز نصف نوارهای کاست معمولی بود. ظرفیت آنها هم بسته به حجم نوارِ موجود در کاست بین ۱۵ تا ۱۸۰ دقیقه بود.
پخش کنندهی قابل حمل (واکمن) DAT سونی
در زمان عرضهی این نوارها، اتحادیهی شرکتهای صنعت موسیقی آمریکا تلاش کرد تا بهگونهای عرضهی این نوار را در بازار ایالات متحده مختل کند. این نوارها کیفیت فوقالعادهای داشتند و جزئیات صوتی را بهخوبی حفظ میکردند، علاوه بر این، تکثیر آنها نیز ساده بود. اتحادیهی شرکتهای صنعت موسیقی نگران بود که این مسئله موجب افزایش تکثیر غیرقانونی موسیقی شود؛ در نتیجه، با کمک میانجیگری این اتحادیه، مالیاتی برای نوار صوتی دیجیتال در نظر گرفته شد که در عمل موجب شکست آن در بازار ایالات متحده شد.
فیلیپس نیز با همکاری ماتسوشیتا شانس خود را در بازار نوارهای دیجیتال امتحان کرد. این شرکت هلندی با همراهی شریک ژاپنی خود کاستهای دیجیتالی موسوم به DCC (مخفف Digital Compact Cassette یا کاست فشردهی دیجیتال) را ارائه داد. یکی از برتریهای این سیستم، امکان استفاده از دستگاههای پخش DCC برای گوش دادن به نوارهای کاست قدیمی بود. علیرغم این نوآوری، DCC نیز محکوم به شکست بود و فیلیپس در سال ۱۹۹۶ با قبول فروش پایین این کاستها به عرضهی DCC خاتمه داد.
پخش کننده و کاست DCC
پخش کنندههای دیجیتال قابل حمل
موفقیت واکمنهای سونی شرکتها را بر آن داشت تا در عصر دیجیتال نیز شانس خود را در زمینهی دستگاههای قابل حمل پخش موسیقی امتحان کنند. عرضهی چنین دستگاههایی در دههی نود شروع شد ولی اکثر آنها از چند مشکل اساسی رنج میبردند؛ اندازهی آنها نسبتا بزرگ بود، ظرفیت ذخیرهی موسیقی محدود بود و عمر باتری نیز کاربران را راضی نمیکرد. اما موفقیت برخی پخش کنندههای دیجیتال قابل حمل مانند PMP300 محصول Rio باعث شد شرکتها سرمایهگذاری بیشتری روی این ابزارها انجام دهند. جالب اینجا است که اتحادیهی شرکتهای صنعت موسیقی از ترس گسترش تکثیر غیرقانونی موسیقی از Rio نیز شکایت کرد؛ اما این شرکت در نبرد قانونی پیروز شد و توانست ۲۰۰ هزار PMP300 را بهفروش برساند.
دستگاه پخش موسیقی قابل حمل PMP300 محصول ریو
در سال ۲۰۰۰ تدریجا ظرفیت این ابزارها بیشتر شد و شرکتهایی مانند سونی و Creative دستگاههایی با ظرفیت بالاتر عرضه کردند. اما در سال ۲۰۰۱، اپل با معرفی آیپاد استاندارد جدیدی را در این بازار تعرفی کرد. آیپاد با نمایشگری تکرنگ، امکان دریافت موسیقی از آیتیونز (با کمک رایانههای مک) و حافظهی ذخیرهسازی ۵ گیگابایتی خود میتوانست ۲۰۰۰ آهنگ را در خود جای دهد. بخش واکمن سونی که وظیفهی ساخت پخش کنندههای قابل حمل را بر عهده داشت، به ناگاه رقیبی قدرتمند را در مقابل خود دید. مایکروسافت نیز با عرضهی دستگاههای پخش موسیقی Zune شانس خود را در این بازار امتحان کرد. اولین مدل از Zune در سال ۲۰۰۶ عرضه شد؛ اما علیرغم طراحی جالب، این محصول با اقبال چندانی روبهرو نشد و ردموندیها ۶ سال بعد فروش این محصول را به پایان رساندند. در این ویدئو میتوانید نگاهی داشته باشید به نسخهی HD پخش کنندهی موسیقی Zune که در سال ۲۰۰۹ عرضه شد.
اپل که با معرفی آیپاد توانسته بود توقعات مصرف کنندگان از دستگاههای پخش موسیقی را بهطور قابل توجهی افزایش دهد؛ با عرضهی آیفون در سال ۲۰۰۷، افول دستگاهای پخش موسیقی قابل حمل را کلید زد. از دید بسیاری از مردم، آیفون همچون یک آیپاد با نمایشگری لمسی و تمام رنگی بود. حقیقت این است که حتی پیش از عرضهی آیفون نیز بسیاری از افراد از گوشیهای همراه برای پخش موسیقی استفاده میکردند، تا جایی که سونی اریکسون گوشیهای سری W خود را با برند واکمن و با هدف جذب علاقهمندان به موسیقی عرضه میکرد. اما رشد گوشیهای هوشمند و سرویسهای عرضهی آنلاین موسیقی تدریجا باعث از رده خارج شدن ابزارهای اختصاصی ذخیرهسازی موسیقی شدند. در ویدئوی زیر میتوانید اولین آگهی تبلیغاتی آیپاد را که توسط اپل منتشر شد مشاهده کنید.
کارتهای حافظهی موسیقی
فراگیر شدن استفاده از کارتهای حافظه در دستگاههای همراه و جود دستگاههای کارتخوان در لپتاپها و رایانههای شخصی، عدهای را ترغیب کرد تا آلبومهای موسیقی را روی کارت حافظه و حتی حافظههای فلش ارائه کنند. علاوه بر اینکه چنین ابزارهایی امکان ارائهی حجم بالایی از موسیقی را با کیفیت بالا فراهم میکردند؛ فروشندگان میتوانستند محتوای اضافه نظیر موزیک ویدئوها را هم در کنار فایلهای صوتی عرضه کنند.
از سال ۲۰۰۰ عرضهی موسیقی روی کارتهای حافظه و حافظههای فلش شروع شده؛ اما آلبومهای عرضه شده با چنین فرمتی محدود هستند و شمار مشتریان نیز چندان بالا نیست. یکی از آخرین فرمتهایی که از کارت حافظه استفاده میکند MQS SD نام دارد؛ ارائه کنندهی این فرمت صرفا موسیقی را با حداکثر کیفیت روی کارتهای حافظهی SD معمولی و در بستهبندی شکیل به فروش میرساند.
کارت حافظهی موسیقی MQS SD
سرویسهای استریم موزیک
اگر از سرویسی مانند اسپاتیفای استفاده کردهاید، احتمالا سهولت دسترسی به مجموعهی عظیمی از موزیک با پرداخت هزینهی ماهیانهی اندک و امکان مدیریت لیستهای پخش و حتی اشتراکگذاری آنها نظر شما را به خود جلب کرده است. هرچند که برخی افراد ترجیح میدهند مجبور به پرداخت هزینهی ماهانه نباشند و مالکیت موسیقی خریداری شده را در اختیار داشته باشند؛ یا اینکه موسیقی را مجانی و بهصورت غیرقانونی دانلود کنند!
بسیاری از کاربران از Napster بهعنوان اولین سرویس اشتراک موسیقی نام میبرند؛ هرچند که پیش از آن نیز امکان اشترکگذاری متقابل موسیقی وجود داشت. این سرویس در سال ۱۹۹۹ کار خود را شروع کرد، هرچند کاربران از عرضهی چنین سرویسی خشنود بودند؛ اما شرکتهای تولید کنندهی موسیقی نگران بودند رشد چنین سرویسهایی موجب افت درآمد آنها شود. در نتیجه Napster درگیر پروندههای قانونی متعددی شد و دو سال بعد به کار خود پایان داد.
تصویر یک برنامهی کلاینت Napster
در حالی که Napster آخرین نفسهای خود را میکشید، تولید کنندگان موسیقی سرویس MusicNet را راهاندازی کردند. برای استفاده از این سرویس، کاربران باید بهصورت ماهیانه هزینه پرداخت میکردند و سهم پرداختی به هنرمندان و تولید کنندگان موسیقی نیز ناچیز بود. نبود امکان ثبتنام مجانی و نارضایتی هنرمندان از مبالغ ناچیز دریافتی به این معنی بود که MusicNet از ابتدا محکوم به شکست بود. سرویس پاندورا نیز کار خود را در سال ۲۰۰۴ شروع کرد؛ این سرویس برای کسب درآمد به تبلیغات وابسته است؛ هرچند سرویسهای پولی را هم ارائه میدهد. پاندورا ادعا میکند که با آگاهی از جنسیت، سن و محل زندگی کاربران، تبلیغات را بهصورت هدفمند ارائه میدهد و همین مسئله نیز میتواند ارزش تبلیغ در این سرویس را بالا ببرد. شایان ذکر است که این سرویس نیز در برههای از زمان با مشکلات قانونی دست و پنجه نرم میکرد.
اما اگر نامهایی مانند Napster و پاندورا هم برای شما نا آشنا باشند، قطعا اسپاتیفای را میشناسید. شرکتی که اخیرا سهام خود را بهصورت عمومی در بازار بورس عرضه کرده است و اکنون بالغ بر ۲۵ میلیارد دلار ارزش دارد. این استارتاپ سوئدی کار خود را در سال ۲۰۰۶ در اروپا شروع کرد و در سال ۲۰۱۱ نیز پای آن به آمریکا باز شد. این سرویس همان کاری را انجام داد که MusicNet در تلاش بود تا به انجام برساند؛ عرضهی گستردهی موسیقی بهصورت کاملا قانونی. شروع کار اسپاتیفای در سوئد باعث شده بود تکثیر غیرقانونی موسیقی کاهش پیدا کند، این چیزی بود که برای شرکتهای سازندهی موسیقی در آمریکا نیز جذاب بهنظر میرسید. همین مسئله مورد رضایت اولیهی سازندگان موسیقی از شروع کار اسپاتیفای در آمریکا بود؛ اما مبالغ ناچیزی که از سوی اسپاتیفای به تولید سازندگان موسیقی پرداخت میشد نگرانی آنها را برانگیخت. کار بهجایی رسید که در سال ۲۰۱۴، تیلور سوئیفت همکاری خود با اسپاتیفای را به پایان رساند.
اما امروزه اسپاتیفای ۱۵۷ میلیون کاربر دارد که از این میان ۷۱ میلیون نفر هزینه پرداخت میکنند. داشتن دهها میلیون کاربر بدین معنی است که اسپاتیفای صرفا سرویسی ارزان قیمت برای گوش دادن به موسیقی نیست؛ عرضهی موسیقی در اسپاتیفای به معنی معرفی هنرمندان و آثار آنان به خیل عظیمی از کاربران است. لیستهای پخش هفتگی و موضوعی اسپاتیفای میتوانند هنرمندان و کارهای جدیدشان را به میلیونها شنونده معرفی کنند. کاربران نیز میتوانند به کمک الگوریتمهای هوشمند اسپاتیفای موسیقی مورد علاقهی خود را پیدا کنند؛ بهعبارتی اسپاتیفای به یک بروشور عظیم موسیقی تبدیل شده است. همین مسئله باعث قدرت گرفتن این سرویس در بازار موسیقی امروز شده است؛ تا جایی که در سال ۲۰۱۷ تیلور سوئیفت نیز مجددا ارائهی کارهای خود در اسپاتیفای را از سر گرفت کرد.
نمودار رشد اسپاتیفای و اپل موزیک
امکان عضویت مجانی در اسپاتیفای نه تنها باعث میشود کاربران به خرید سرویس پولی ترغیب شوند؛ بلکه با افزایش تعداد کاربران این سرویس، قدرت چانهزنی اسپاتیفای در مذاکره با شرکتهای سازندهی موسیقی و هنرمندان نیز بهطور قابل توجهی افزایش پیدا میکند. واضح است که تا مدتهای طولانی شاهد گسترش اسپاتیفای و سرویسهای مشابه نظیر اپل موزیک خواهیم بود. رشد استقبال از سرویسهای استریم موسیقی باعث شده غولهایی مانند اپل و گوگل نیز به این حوزه وارد شوند. سرویسهایی که دسترسی کاربران به موسیقی را سادهتر و ارزانتر کردهاند؛ اما تا اندازهای نیز موجب نارضایتی تولید کنندگان موسیقی شدهاند.