کاخ گلستان در سفرنامه‌های گردشگران خارجی

علمی

جهانگردان خارجی برای قرن‌ها کاخ گلستان را برابر با تهران می‌دانستند. کاخ گلستان این موقعیت مرکزی را تا حدی امروزه حفظ کرده است.

اولین سفرنامه‌های خارجی‌ها درباره‌ی تهران به پیش از آنکه تهران پایتخت شود و حتی دیواری دور آن کشیده شود، برمی‌گردد. کلاویخو (Clavijo)، که از سوی هانری سوم پادشاه کاستیل اسپانیا سفیر دربار تیمور بود، احتمالا اولین اروپایی بود که به تهران آمد. او در سال ۱۴۰۴ میلادی در سفر خود درباره‌ی تهران می‌گوید که جای بسیار بزرگ و خرم و دلگشایی است و نیز گوید هنگام فرونشستن خورشید، در ده کیلومتری تهران، خانه‌ها را تهی از مردم و ویران دیدم، ولی هنوز بسیاری از برج‌های شهر برپا بوده و همچنین مسجدهای فروریخته نمودار بود. در این زمان تهران دیوارکشی نشده بود.

تهران

از زمان شاه طهماسب صفوی (۱۵۲۴-۱۵۷۶)، که ارگ تهران ساخته شد، کم کم پای خارجی‌ها به این شهر خوش آب و هوا باز شد.

پیترو دلاواله (Pietro Della Valle)، جهانگرد معروف ایتالیایی، در سفرنامه‌ی خود در سال ۹۹۷ خورشیدی (۱۶۱۹ میلادی) می‌گوید هسته‌ی مرکزی تهران همین ارگ بوده و کل شهر چنارستانی است که قصر سلطنتی را احاطه کرده است:

«قطر تنه‌ی درختان به اندازه‌ای است که اگر دو یا سه نفر دستان خود را دور درخت حلقه کنند باز هم نمی‌توانند کل آن را در بر بگیرند». از نگاه او تهران از کاشان بزرگ‌تر ولی جمعیت آن کمتر از کاشان است. یک سوم از زمین‌ها داخل حصار و دو سوم دیگر آن را باغات تشکیل داده‌اند.

تهران

توماس هربرت در سال ۱۰۰۶ خورشیدی (۱۶۲۷ میلادی) از باغ کاخ گلستان دیدن کرد و اندازه‌ی باغ را قابل مقایسه با اندازه‌ی شهر دانست و گفت در دیوارهای بلند کاه‌گلی محصور است.

الیونه (Olione)، که در زمان مرگ آقامحمدخان از تهران دیدن کرده بود (۱۱۷۶ خورشیدی/۱۷۹۷ میلادی) می‌گوید: «انگار شهر جدیدی بود که هیچ‌کس را برای سکونت به سمت خود جذب نمی‌کرد…. ۷٫۵ کیلومتر مربع مساحت داشت اما فقط نصف آن توسعه یافته بود. فقط کاخ و باغ‌هایش یک چهارم شهر را اشغال کرده بودند. کاخ، از طریق خیابان‌ها به دروازه‌های شهر وصل بود. دیگر راه‌ها باریک و اکثرا بن‌بست بودند».

کینیر (J. M. Kinneir) بریتانیایی، که در سال ۱۱۸۹ خورشیدی (۱۸۱۰ میلادی) از ارگ تهران دیدن کرد، آن را تنها بنای قابل توجه پایتخت معرفی کرد. طی پنجاه سال بعد، این هسته‌ی مرکزی به محوطه‌ی کاخ گلستان تبدیل شد.

نقشه تهران

نقشه تهران تهیه شده توسط ناسکف (۱۸۲۶)

جیمز موریه‌ی انگلیسی می‌نویسد: «ما به میدان بزرگی (سبزه میدان) که پیش از میدان ارگ واقع شده بود رسیدیم. در اطراف ورودی میدان، شیر و خرس به زنجیر کشیده شده بودند. پس از عبور از میدان، از تخت پل گذشتیم و وارد میدان ارگ شدیم. سربازان زیادی در چهار طرف میدان به صف شده بودند و تعدادی توپ در جوانب دیده می‌شد. پس از ورود به محوطه، از راهروی دراز و تاریکی گذشتیم و به حیاط کوچکی رسیدیم.

ارگ، که دربار سلطنت و ادارات دولتی در آن قرار گرفته بود، دیوارهای بلند گلی داشت و دارای پنج دروازه بود و میدان توپخانه در شمال آن و نیز شش دروازه در مدخل‌های خیابان‌های فعلی وجود داشت. در زیر این میدان انبارهای بزرگی برای نگهداری توپ ساخته بودند به همین مناسبت به آن میدان توپخانه می‌گفتند».

جرج کپل (George Keppel) انگلیسی، که در سال ۱۸۲۴ میلادی (۱۲۰۳ خورشیدی) از میدان دیدن کرد، در سفرنامه‌اش می‌نویسد: «ما به مدت یک ساعت کاخ را به طور دقیق ورانداز کردیم. دروازه به میدان بزرگی باز می‌شود که توپ‌های متعددی در اندازه‌های مختلف در آنجا قرار دارند. در وسط میدان، توپ عظیمی قرار دارد که از غنایم پیروزی بر لطف‌علی خان زند است. بالای هر چهار دروازه تصاویر بزرگ و عجیبی وجود دارد؛ یکی از آنها تصویر رستم در جدال با دیو سفید را نشان می‌دهد.

میدان ارگ تهران

میدان ارگ

میدان ارگ به حیاط دیگری وصل می‌شود که وسطش حوض آبی هست و درختان صنوبر احاطه‌اش کرده‌اند. دیوان‌خانه آخر این حیاط قرار دارد. دیوان‌خانه ایوانی دارد با تخت مرمر بزرگی که عالی‌جناب در مواقع خاص رویش می‌نشیند.

دیوار و نمای ساختمان‌ها از بهترین کاشی‌ها پوشیده شده و در ایوان شیشه‌های رنگی متعددی به شکل گل جاسازی شده‌اند. تزئینات گلگون آینه‌های سقف ایوان را از هم جدا کرده‌اند. روی هر قوس و طاق، نقاشی‌هایی با مضمون شکار، جنگ یا چهره‌ی شاه کشیده شده‌اند اما نقاشی‌های کوچک‌تر بیشتر نظرم را جلب کرد.

در یکی از نقاشی‌ها، نادرشاه نشان داده شده که پس از شکست دادن شاه هند دارد تاج شاهی را به او می‌دهد. گرز سلطنتی در دست راست و تاج شاهی هند در دست چپش دیده می‌شود. در دومین نقاشی، انوشیروان دیده می‌شود که به یکی از خلیفه‌ها اجازه‌ی ملاقات داده است. در سومین نقاشی، اسکندر مقدونی کشیده شده که دارد به بحث ارسطو و افلاطون گوش می‌دهد. شاه مقدونی در لباس ایرانی است و دو فیلسوف هم در لباس درویشان کشیده شده‌اند».

دیوان خانه گلستان

اندرون دیوان‌خانه، نقاشی از فلاندن

الکسیس سلیتکف (Alexis Solitkov)، شاهزاده‌ی روس که در سال ۱۸۳۸ (۱۲۱۷ خورشیدی) از ایران دیدن کرد، در سفرنامه‌اش با عنوان «سفر به ایران» درباره‌ی وضعیت ایوان و همچنین مراسمی که در زمان محمدشاه برگزار شد می‌نویسد:

«شاه روی تخت مرمر سفید آراسته‌ای نشست. تخت در واقع سکوی بزرگی بود که روی شانه‌های تندیس‌هایی از دیوها و پری‌ها و همچنین پنج پایه قرار گرفته بود. از اتاقی که کمی بالاتر از سطح زمین بود، شاهزاده‌ها، صاحب‌مقام‌ها، دانشمندان، اشراف و … دیده می‌شدند.

تالار تخت شاهی زیباترین جایی است که در ایران دیده‌ام. تزئینات سبک اسلامی آن نفیس و استثنایی است. سقفش بلند و دربردارنده‌ی طاق‌های کاذب زیبایی است اما دریافتن طرح کلی‌اش سخت است زیرا خطوطش میان تعداد زیادی نقاشی درخشان از رنگ و طلا گم شده است.

کاخ گلستان

در نقاشی‌ها، گل‌ها و زنان و سوارکاران نشان داده شده‌اند. در مقرنس‌کاری‌ها هم جرزهایی از طلا و شیشه و رنگ‌های مختلف دیده می‌شود.

دیوار انتهای تالار، پشت تخت، کاملاً با پنجره‌های با الگوی زیگ‌زاگی پوشیده شده است. قطعات رنگی پنجره با آن هلال‌هایش هزاران گل ایجاد کرده‌اند. دور شیشه‌ها را قاب‌های شبکه‌ای چوبی پوشانده است. دیوارهای کناری، که طاق‌های کاذب به شکل زیگ‌زاگ دارند، پر از نقاشی‌های رنگ روغن درخشان و طلاکاری هستند. در پایه‌های ایوان، که مانند تخت مرمر از مرمر سفید ساخته شده، گیاهان شگفت و زیبایی با رنگ روغن کشیده شده‌اند.

درها در کنار تالار و انتهایشان کوچک و کوتاه و باریک است. آنها از مهر و چوب‌های مختلف و عاج رنگ‌شده به صورت طبیعی مس و سرب و صدف ساخته شده‌اند. پرده‌ای آنجا بود که روزها کنارش می‌زدند همچنین حیاط پر از افرادی بود که لباس سلام پوشیده بودند.

کاخ گلستان

اوژن فلاندن (Eugene Flandin) درباره‌ي شهر و ارگ حکومتی می‌گوید: «تنها بخش قابل توجه شهر ارگش است که در مرکز آن قرار گرفته و با دیوارهای محکم و چاله‌ها و پل‌هایش از بقیه‌ی جاها جدا شده است. اینجا، شاه کاخی ساخته که نه تنها خود و خویشانش بلکه درباریان و محافظانش نیز در آن زندگی می‌کنند».

این نقاش و جهانگرد فرانسوی ایوان را اینگونه توصیف می‌کند:

«به حیاط تخت‌خانه می‌گویند زیرا تالار تخت پادشاهی آنجا است. روبه‌روی تالار، حیاطی است که با سنگ‌های عظیمی پوشانده شده. وسط حیاط، حوض درازی هست که آب پیوسته در آن جریان دارد. درختان میوه و گل‌هایی که در دو طرف کاشته شده‌اند هوای تازه‌ای به فضا بخشیده‌اند. طرح‌های متنوع گل نقش‌شده روی کاشی‌های درخشان دیوارهای تالارها را آراسته‌اند.

کاخ گلستان

روبه‌روی ایوان شاهی فضای بزرگی هست که در وسط آن دو حوض همدیگر را قطع کرده‌اند. حوض بزرگ‌تر مستطیلی است اما حوض کوچک‌تر، که در درون آن قرار دارد، به سبک اسلامی و ایرانی ساخته شده است. حوض از مرمر سفید و سه فواره ساخته شده که آب از آنها وارد حوض شده و از طریق کانالی به وسط حیاط سرازیر می‌شود. فضای باغ تمیز و باطراوت است.

تالاری که تخت در آن قرار دارد به سه بخش تقسیم شده است: در وسط، ایوان شاهی است و دو اتاق کناری برای پذیرش و تشریفات در نظر گرفته شده است. این اتاق‌ها با پنجره‌های مهردار، نقاشی‌ها و شیشه‌های رنگی آراسته شده‌اند. انتهای ایوان تخت پنجره‌ی بلندی وجود دارد که تا کف تالار می‌رسد. پایه‌های پنجره از دو ستون مارپیچی از جنس مرمر یکپارچه ساخته‌ شده‌ که از مراغه آورده شده‌اند.

طرح‌های گل و بوته و شاخ و برگ روی ستون‌ها کشیده شده است. دیوار ایوان، که ستون‌ها بر آن ایستاده‌اند، با تخته سنگ‌های رخام پوشیده شده است. وسط این صفحات مرمرین، نقش نبرد شیر و اژدها که یادآور کارهای قدیمی هستند نشان داده شده است. در قسمت بالایی بنا و در تمام طول جلوخانه طاقی چوبی با نقاشی‌ها و حکاکی‌های متنوع تزئین شده‌ است.

کاخ گلستان

سقف از ورود اشعه‌های خورشید به ایوان جلوگیری می‌کند. درست جلوی تخت‌خانه، پرده‌ی کتان بزرگی آویزان است. تصاویر شاهان، قهرمانان، زنان و جنگجویان در تالار دیده می‌شود و در انتهایش شاه‌نشین بزرگی هست که فواره‌ی حوض مرکزی‌اش قطرات آب را همچون باران بیرون می‌پاشد. بالای شاه‌نشین، پنجره‌ای قرار دارد که بخاطر رنگ آبی، قرمز، سبز و زردش پرتو خورشید به سختی می‌تواند از آن عبور کند.

طاق ایوان به قطعات متعددی تقسیم شده که هر کدام با طرح‌های خیره‌کننده‌ای پر شده‌اند. فرش‌های نفیس و جذاب و گران بزرگی کف آن را پوشانده است. وسط تالار، تختی هست که عجیب‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین چیزی است که تا به حال دیده‌ام. تخت از رخام سفید، مانند سنگ ستون‌های پشت تالار، ساخته شده و شبیه سکو است.

دو ستون کوچک در پشت تخت، آنجا که شاه تکیه می‌زند، دیده می‌شود. دورتادور تخت را مجسمه‌های کوچک تزئین کرده‌اند. تخت، با دو پایه‌ای که انگار پشت شیر خوابیده‌ای قرار گرفته، یک متر بالاتر از زمین است. دیگر بخش‌های تخت سلطنتی پایه‌هایی به شکل خدمتکاران دارند. تمام بخش‌های تخت با طلا تزئین شده است. تخت، با آن پایه‌های شبیه انسانش، بدون شک تقلیدی از تخت جمشید است. چنین توصیفی لازم بود تا خوانندگان را از فضای مراسم سلامی که در آن شرکت داشتیم آگاه کند».

کاخ گلستان

سیاستمداران و جهانگردانی که در این دوران از ارگ تهران دیدار کردند به صورت گسترده درباره‌ی تالار سلام نوشته‌اند؛ ساموئل بنیامین (Samuel Benjamin)، اولین سفیر آمریکا در ایران، در سال ۱۲۶۱ خورشیدی ( ۱۸۸۳ میلادی) آن را در کتاب ایران و ایرانیان توصیف کرده است: «تالار سلام بهترین بخش عمارت ناصرالدین‌شاه است. با در نظر گرفتن شکوه و سقف و دیوارهای آراسته‌اش می‌توان آن را یکی از بهترین سازه‌ها دانست. در وسط تالار، میز بزرگی هست که کاملاً با روکش طلا پوشانده شده است. در دو طرف تالار، صندلی‌های دسته‌دار قرار دارد که آنها هم روکش طلا دارند».

دکتر فوریه (Dr. Fourier)، پزشک مخصوص دربار ایران بین سال‌های ۱۲۶۷ تا ۱۲۷۰ شمسی (۱۸۸۸ تا ۱۸۹۱ میلادی)، درباره‌ی کاخ ابیض می‌نویسد: «ساختمان تازه بناشده در طرف غرب ارگ به سبک دوره‌ی لویی شانزدهم است».

سیاستمداران خارجی پایشان به تمام تالارهای مجموعه‌ی گلستان باز نشد و سفرنامه‌ها تمام تالارها را توصیف نمی‌کنند. از زمانی که کاخ گلستان کاربری گردشگری پیدا کرد، کم کم توریست‌ها هم در این تالارها گشت زدند که در ادامه نمونه‌هایی از آخرین نظراتشان را می‌خوانیم:

کاخ گلستان

مسافر رومانیایی تجربه‌ی غافلگیرکننده‌اش از دیدن کاخ گلستان را در بهمن‌ ۱۳۹۶ اینگونه نوشته است:

«گلستان گردشگرپذیرترین جای تهران است. بله، شاید کمی گران باشد زیرا برای هر ورودی باید هزینه‌ی جداگانه پرداخت. حتماً از تالار سلام (بزرگ‌ترین تالار تاجگذاری که تا به حال دیدم) و تالار آینه دیدن کنید و در باغش بگردید. کاشی‌کاری اسلامی‌اش حیرت‌آور است».

گردشگری که از آفریقای جنوبی برای دیدن مجموعه کاخ‌های عهد قاجار آمده بود در بهمن‌ماه ۱۳۹۶ می‌نویسد:

«گلستان مقر دودمان قاجار از حدود سال ۱۷۹۴ تا اواسط دهه‌ی ۱۹۲۰ بود. اینجا همچنین محل تاجگذاری پهلوی‌ها (تخت مرمر برای رضاشاه و تالار سلام برای محمدرضا) بوده است.

تخت مرمر، خلوت کوچک اما دلپسند کریم‌خانی که گفته می‌شود پاتوق ناصرالدین‌شاه بوده و تالار دیوانه‌کننده سلام بیشتر از همه چشمم را گرفتند.

من خیلی طرفدار آینه‌کاری نیستم برای همین تالار آینه، که از نظر خیلی‌ها زیباترین تالار گلستان است، و همچنین تالار الماس خیلی مورد علاقه‌ام نبودند. اما واقعاً اجناس چینی و هدایای موزه‌ی گلستان را دوست داشتم».

دانلود ویدیو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *